باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

نفس

من مقداری به خودم فکر کردم دیدم از وقتی مریض شدم دیگر می ترسم به خودم فشار بیاورم و خودم را مجبور کنم کاری را انجام دهم.

الان حالت حسن کچل را دارم نمی خواهم از منطقه ی امنم خارج شوم ولی خوب این جوری پیش برود خیلی بد می شود.

می دانید من زیاد از حد به خودم فشار آورده بودم و سخت گرفته بودم مثلا غذا و آب کم می خوردم، خواب کافی نداشتم، استرس و اضطراب زیادی داشتم و ...

از وقتی بیمار شدم دیگر ول کردم بدنم هر چه بخواهد بهش می دهم برای همین خیلی کاهل شده ام، آن موقع ها شناخت نداشتم که چه نیاز بدن است چه هوای نفس الان بهتر می فهمم این بار با شناخت جلو می روم.

اما انگیزه ندارم هیچ انگیزه ای ندارم گفتم معنای زندگی ام خودم باشم اما نمی شود خودم اگر معنا بودم که افسرده نمی شدم و دنبال معنای زندگی نمی گشتم!؟

ولی باید خودم را نجات دهم بیشتر فکر می کنم و بیشتر جستجو می کنم جوینده یابنده است!

خودباوری

شما چقدر به خودتان باور دارید؟

من باورم به خودم کم و زیاد می شود!

مثلا الان باورم به خودم کمی تا قسمتیست!

ظهر خیلی پرانگیزه و باورمند به خودم بودم!

بعضی اوقات که ناامیدم، خودباوریم زیر صفر می شود! آن موقع ها یا عصبانی ام یا مایوس یا اندوهگین!

ولی در کل خودباوری ام خوب است!

یک شعار وقتی ما بچه بودیم می گفتند! خودباوری رمز موفقیت است!

خیلی چیزها مانع می شوند تا به موفقیت برسیم و خودباوریمان را از دست بدهیم اما به قول انیمیشن در جستجوی خانواده ی رابینسون، باز ادامه بده جونم، باز ادامه بده!

وقت هایی که از پا می افتیم لازم است استراحت کنیم اما باز ادامه می دهیم زمان و عمر سپری می شود چه ما ادامه دهیم چه ما ادامه ندهیم!؟ 

باور کنیم که می شود، راهش را پیدا می کنیم باور راستین ما، ما را به قله می رساند! وسط صعود که نمی توان ول کرد! می توان؟!