باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

برگشتن حال

من چند سال پیش به مدت سه چهار سال با یک خانم دوست شده بودم ایشون تهران بودن و ما با تلفن و اینترنت در ارتباط بودیم!

خوب اولش من تو حال خودم بودم ولی بعد یه مدت که هر روز با هم در ارتباط بودیم جون سطح آدمیت اون پایین تر بود منم کشید تو حال خودش، تازه الان بعد از بیشتر از دو سال که باهاش ارتباط ندارم دوباره برگشتم به اون مدل که بودم!

تازه همین آدم های تو وبلاگ هم منو تغییر دادن و اخلاق هام یه مقدار عوض شد با اینکه سعی کردم با کسی قاطی نشم!

تو خونه ام با کسی صمیمی نیستم هر کس به راه خودشه، گاهی با مامانم شاید حرف بزنیم وگرنه ارتباطی نداریم!

خوب با این وضع من فکر می کنم فعلا با هیچکس نباید ارتباط بگیرم چون منو از هدفم دور می کنه، نه اینکه از عمد این کار رو بکنن، من خودم تحت تاثیر قرار می گیرم!؟

چه کار کنم، جز فاصله گرفتن از آدما چاره ای ندارم، خودم دلم نمی خواد ولی نمیشه آدم هم خدا رو بخواد هم خرما رو!؟ مجبورم تنها باشم!؟

تازه انگار خانم ها بیشتر روم اثر می گذارند تا آقایون!؟ نمی دونم چرا!؟

اربعین

امروز از صبح که بیدار شدم خیلی خوابم می اومد! هنوزم خوابم میاد!؟ بعد از صبحونه با گوشی آهنگ بی کلام گذاشتم و روی مبل چرت زدم! بعد که بیدار شدم پشتم درد می کرد یه مشت و مال می خواست اما خودم ماساژش دادم بهتر شد!

ظهر به مناسبت اربعین برامون شله آوردن این غذا سنگینه و به من نمی سازه من فقط یه ظرف کوچیک خوردم روش هم نوشابه کوکا و چای خوردم ولی الان دل دردم البته خفیفه!

کربلا چه شلوغه؟! فیلماشو تو تلویزیون دیدم!

مالک تلگرامم گرفتن!؟ این قدر که کانال غیراخلاقی تلگرام داره، تازه اتهام های دیگه هم بهش زدن! همستر و داگز که لیست نشد مردم به پول برسن! رمز ارزها هم که سقوط کرده بودن دیروز اوج گرفتن!؟

واقعا چه دنیایی ساختن، به مردم گفتن بیاین پیش پرداخت بدید ماشین قرعه کشی می کنیم کلی پول جمع شده!؟ بعد چرا مردم ایران می نالن که پول ندارن و گرسنه ان؟! چه کمدی تلخی شده اوضاع مملکت!

بگذریم، عزاداری هاتون و نذری هاتون قبول، اینا همه ش بهانه است که دل ها به خدا و به هم نزدیک بشه، من که خیلی بد شدم اصلا حوصله ی دینداری ندارم حتی وسوسه شدم از دین برگردم، نمی دونم چمه، دلم سنگ شده انگار!؟


بعدنوشت: امروز همه ش خوابالود بودم الانم می خوام برم آهنگ گوش بدم و بخوابم! دل دردمم تقریبا خوب شد! خیلی هم فکر کردم به کامنت ها! ممنون کامنت می گذارید و بهم کمک می کنید!

نرفته برگشتم!

نرفته برگشتم!

امروز صبح به اون گروه مدیتیشن برگشتم!

از اونایی که باهاشون دعوام شده بود عذرخواهی کردم!

البته جواب ندادن!؟

از نوه عمه ی بابام هم عذرخواهی کردم!

بهش گفتم بهتره فعلا دور باشیم!

تو گروه مدیتیشن ادمین در مورد تخلیه ی ذهن با نوشتن گفت!

فکر کنم هنوز لازم هست اینجا بنویسم!

فقط حرف های من رو جدی نگیرید!

مثلا حرف هایی که دیروز زدم باعث شد بفهمم خودپسندم!

امروز کلی مطلب در مورد خودپسندی خوندم!

فهمیدم تو روابطم چطوری همیشه خودپسند و خودبین بودم!

فکر می کردم کارم درسته اما اشتباه بود!

کور بودم به خودم!

حالا توضیحش سخته نمی دونم چه جوری شرحش بدم!

خودم شهودی فهمیدم!

***********

دل و روده ام از دیشب بهمه!

دیشب ماست خوردم نمی دونم از اونه!؟

یا داروهای بلغمی که خوددرمانی کردم گرفتم!؟

مثل درد پریوده اما پریود نیستم خیلی مونده هنوز!؟

من معمولا پریود که میشم رو روده هام اثر میزاره!

خلاصه که درد مختصر شکم دارم!

یه روز دلم آشوبه یه روز مغزم پریشونه!؟

میگن چی؟!

خود کرده را تدبیر نیست!؟

با خودم خوب تا نمی کنم!؟

درسم نمی گیرم!؟

انگار از عذاب کشیدن خوشم میاد!؟

**************

راستی امروز فهمیدم درنده شدم!؟

خودمم خوی درندگی داشتم!؟

اما انکارش کرده بودم!؟

حس خوبی نیست همیشه خودت رو از لحاظ اخلاقی برتر بدونی بعد بفهمی بابا خودتم همون طوری مثل بقیه!؟

من دیگه نمی ترسم کسی فکر بد در موردم بکنه!؟

واقعیت انسانی رو باید پذیرفت!؟

اونایی که قضاوت می کنن خودشون رو نپذیرفتن!؟

اصلا خودشون رو نمی بینن!؟

پس نگاه ما به آدم های ناآگاه لازمه با رافت باشه!؟

چون دارن رنج می کشند!؟

تازگی تو اینستاگرام پست هایی می بینم در مورد شادی!؟

به نظرم احمقانه میاد!؟

مثلا میگه وقتی ناراحتی شادی کن و بخند!؟

خوب شادی ظاهری که رنجت رو از بین نمیبره باباجون!؟

رنج رو تا تجربه کنی حل نمیشه!؟

این کارا صورت مسئله رو پاک کردنه!؟

اما چون راحته اکثرا انجام میدن!؟

آخرشم سیگاری و معتاد و الکلی میشند!؟