از بچگی بعضی آدم ها رو که می دیدم حس می کردم خیلی از من آدم تر هستند، ادبشون، شعورشون، احترامشون، مهربانی شون و خیلی خصلت های دیگه دارند که من ندارم!؟
گاهی فکر می کنم شاید این رفتارهاشون ماسک باشه ولی باز میگم مگه میشه؟! گاهی فکر می کنم این رفتارشون نه به خاطر دیگران که به خاطر خودشون و رضایت نفس خودشون انجام میدن نه رضای خدا ولی بازم اگر این جوری باشه به دل نمی نشینن، نمی تونن حس خوب بدن!؟
من که آدم بدیم خیلی اوقات رعایت دیگران را نمی کنم و خودخواه میشم یا زرنگی می کنم البته همه ش برای دفاع خودمه چون عمیقا از آدم ها می ترسم و ضربه های بدی خوردم از همون بچگی!؟
و بر خلاف اون آدم های خوب که فکر می کنند همه ی آدم ها خوبند پیش فرض من این هست که همه ی آدم ها بد هستند اصلا وحشتناکن و خوب خود رفتار من با آدم ها باعث میشه اون ها بیشتر روی بدشون رو به من نشون بدند و من در این اعتقادم مطمئن تر بشم ولی خوب جور دیگه هم نمی تونم باشم امتحان کردم!؟
دیگه خلاصه که از من بهتر خیلی هست اصلا اون بهترها منو نگاه هم نمی کنند ولی خوب قسمت ما شد بین این همه آدم که سطح های بالاتر آدمیت رو تجربه کنم، با تمام بدی هایم، یک جورهایی کشش از اون وره و با کمترین کوشش من نتایج بزرگ رقم می خوره در صورتیکه خیلی ها خیلی کارهای بیشتری انجام میدند اما مورد التفات کمتری قرار می گیرند!؟
و من یک چیز رو در مورد خدا خوب می دونم درسته که کریم و رحیمه اما اگر باهات قهر کنه و اون روش بالا بیاد بیچاره ت می کنه برای همین خیلی ازش می ترسم، نه اون ترس وحشتناک، ترس همراه با احترام، میگن خدا از همین خوشش میاد! والا من نمی دونم این چه اخلاقیه!؟
منم چند وقته که دختر خیلی بدی شدم و زیر بار تمام مسئولیت هام دارم فرار می کنم همچنین تمام قول و قرارهام!؟ آخه دیگه طاقت ندارم، دارم می سوزم همین جور!؟ کی منو می سوزنه نمی دونم!؟ سرخ و برشته شدم دیگه!؟ ته دیگ!؟ ماهی کباب!؟ مردم دیگه!؟ چه کار کنم!؟
بعدنوشت: می دونید تجربه به من ثابت کرده اکثر مردم بدجنس و بدذات هستند منم برای اینکه برای خودم امنیت ایجاد کنم دست به کارهای اجق وجق می زنم دیگه مغزم عیب داره دیگه گفتم که در پدرسوختگی اصلا استعداد ندارم، هیچکسم هیچی به من یاد نداده همه رو از تلویزیون یاد گرفتم!؟
من چند سال پیش به مدت سه چهار سال با یک خانم دوست شده بودم ایشون تهران بودن و ما با تلفن و اینترنت در ارتباط بودیم!
خوب اولش من تو حال خودم بودم ولی بعد یه مدت که هر روز با هم در ارتباط بودیم جون سطح آدمیت اون پایین تر بود منم کشید تو حال خودش، تازه الان بعد از بیشتر از دو سال که باهاش ارتباط ندارم دوباره برگشتم به اون مدل که بودم!
تازه همین آدم های تو وبلاگ هم منو تغییر دادن و اخلاق هام یه مقدار عوض شد با اینکه سعی کردم با کسی قاطی نشم!
تو خونه ام با کسی صمیمی نیستم هر کس به راه خودشه، گاهی با مامانم شاید حرف بزنیم وگرنه ارتباطی نداریم!
خوب با این وضع من فکر می کنم فعلا با هیچکس نباید ارتباط بگیرم چون منو از هدفم دور می کنه، نه اینکه از عمد این کار رو بکنن، من خودم تحت تاثیر قرار می گیرم!؟
چه کار کنم، جز فاصله گرفتن از آدما چاره ای ندارم، خودم دلم نمی خواد ولی نمیشه آدم هم خدا رو بخواد هم خرما رو!؟ مجبورم تنها باشم!؟
تازه انگار خانم ها بیشتر روم اثر می گذارند تا آقایون!؟ نمی دونم چرا!؟
چند روز پیش یه تیکه از کارگاه آقای سروش صحت رو دیدم میگفتن هر روز بنویسید شروع کنید به نوشتن خودش میاد!
حالا منم چند روزه ننوشتم و هیچی ندارم بنویسم!
آخه از چی بگم؟! از اینکه شاید جنگ بشه؟! از اینکه یه نفر از انقلابی های مهسا رو اعدام کردن؟!
امروز از صبح اعصابم خراب بود هی دمنوش و مایعات خوردم تا بهتر شدم! احساسم این بود که از خودم بدم میاد! رفتم یه کم تحقیق کردم که چرا آدم این فکر رو می کنه، فهمیدم وقتی دیگران باهات بد می کنن و تو هم خشمت رو نشون نمیدی این خشم به این شکل به خودت بر می گرده و باعث افسردگی میشه و حتی خودکشی!
البته لازمه زیر نظر متخصص به این موضوع پرداخته بشه! ورزش نکردن و تو خونه موندن هم خودش باعث این حال من هست!
دیگه از چچچچییییی بگم؟ دیشب خوابای عجیب و غریب دیدم، یادم نمونده، فقط صد بار بینش بیدار شدم! کولر رو هم خاموش کرده بودم همچین گرم شده بوووود!
رئیس جمهور جدیدم اومد قیلترینگ گسترده تر شد! هیچ قندشکنی کار نمی کنه!؟ گاهی فرجی میشه برای چند دقیقه وصل میشه! البته من کار خاصی ندارم بهتر، کمتر علافی می کنم روی نت!
حس های مبهمی هم دارم، گفته بودم از آدمیت دراومدم، الان دوباره درست شدم آدم شدم معمولی، فکر می کنم چون داشتم از عشق خودمو می کشیدم بیرون اون جور شده بودم، می خوام اگه بشه به زندگی عادی برگردم، آگهی های استخدام رو نگاه کردم خیلی کم شده وضع اقتصاد خرابه، هیچکس کارمند نمی خواد! حالا چند روز بگذره فکرامو بکنم دستم میاد می خوام چی کار کنم!