باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

زندگی

چیزی که من فهمیدم این هست که زندگی سخت و زمخته و خوب ما از اول اشتباه کردیم دنبال آرامش و آسایش و موفقیت و این چیزها رفتیم!

در این گوشه ی دنیا آرزوهات رو باید محدود کنی خواسته هات باید متناسب با توانایی هات و میزان تلاش و ریسک پذیریت باشند و البته امکانات هم خیلی مهم هستند!

از دنیا نباید توقع زیادی داشت و البته دنیا وفا ندارد به قول شاعر عروس هزار داماد هست همه خواهانش هستند رقابت زیاد هست و خیلی ها پارتی دارند یا کارهای خلاف اخلاق می کنند تا بهش برسند خوب چه فایده، گیرم که همه رو بردی خودتو باختی!

آره فقط خواستم بگم زندگی سخت و زمخته و باید جسارت این رو داشته باشیم باهاش روبرو بشیم که تاب بیاریم فقط همین!

گاهی یه چیزایی از حد می گذره!

گاهی یه چیزایی از حد می گذره!
دیگه آدم صبر و تحمل نمی تونه بکنه و تاب نمی تونه بیاره!
می خوای زمین و زمان رو به آتیش بکشی!
اما قدرتش رو نداری!؟
زورت نمیرسه!؟
میگی هر چی باداباد!؟
مرگ یه بار شیون یه بار!؟
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب!؟
ولی یه چیزی میگه که نه صبر کن!؟
دیوونه نشو!؟
تحمل کن!؟
تو این بار که رو شونه هاته رو می تونی ببری!؟
پشتتو نمی شکنه؟!
خمت می کنه ولی نمیشکنه!؟
پشتت محکمه!؟
یاری میرسه از جایی که فکر نمی کنی!؟
تو با یاری گر باش!؟
نزن زیر همه چیز!؟
بنده باش!؟
بنده ی حق!؟
این دنیا جای آسودگی نیست!؟
تو تنها نیستی؟!
همه رنج خودشون رو دارن؟!
آخرش شکاری؟!
نمی تونی فرار کنی؟!
شکار حق؟!
سلطان وقتی میره شکار بهترین ها رو شکار می کنه؟!
پس حق وقتی شکار می کنه چی رو شکار می کنه؟!
مقاومت بیهوده است!؟
تو دامی؟!
توی دام؟!

ناامیدی و یاس

چند سالی است که ناامیدی بین مردم زیاد شده است من هم چند سال است درگیرش هستم و کلا هم زود ناامید می شوم در شرایط فعلی هم فکر می کنم آدم های ناامید روز به روز بیشتر شوند.

در این نوشته می خواهم چند راهکار که خودم یاد گرفته ام را به اشتراک بگذارم و همچنین چند مقاله هم در پایان به اشتراک می گذارم.

راهکار اول این است که مثبت نگاه کنیم و واقع بین باشیم یعنی نیمه ی پر لیوان را ببینیم اما خوش خیال نباشیم و بدانیم یک نیمه ی خالی هم هست و این دو نیمه را با هم مقایسه نکنیم چون  اگر نیمه ی خالی خیلی بیشتر از نیمه ی پر با شد بلافاصله دچار یاس می شویم و اگر برعکس باشد هیجان مثبت خوشحالی که می تواند خودش ویرانگر باشد می شویم

راهکار دوم این است که طبق آیه ی قرآن بعد از هر سختی، آسانیست این قانون این دنیاست حتی اگر خداناباور هم باشیم باز هم درست است زندگی بالا و پایین دارد سربالایی و سراشیبی دارد مثل موج سینوسی وقتی بالایی نباید مغرور شوی وقتی پایینی نباید ناامید شوی.

راهکار سوم هم این است که درست وقتی که فکر می کنی باختی و شکست خوردی و نمیرسی و دنیا روی سرت خراب شده است اگر ادامه دهی و طاقت بیاوری همانجا قد می کشی همانجا به مراد دلت میرسی. دقیقا همین طوری هست همان موقع که میگی اه خسته شدم، نه دیگه نمی تونم نمیشه فقط کمی مقاومت بیشتر آدم را به مقصد می رساند.

راهکار چهارم هم توکل به خداست که برای ایمانداران است امید به محبت و رحمت و کرم خدا، به قول مولانا با کریمان کارها دشوار نیست شاید زمان ببرد اما به آخر راه میرسی با تمام سختی ها و پستی و بلندی ها و آزارها و اذیت ها چون ایمان داری همه چیز خیر است و در نهایت ختم به خیر می شود.

راهکار پنجم این است که توقعت را از خودت، دیگران و دنیا پایین بیاوری و توقع عدل و انصاف نداشته باشی یا چرا برای فلان شخص این طور است و برای من این طور است چون منطق و محاسبات دنیا با آن چیزی که ما از عدالت و انصاف می شناسیم متفاوت است.

راهکار ششم نیز ضرب المثل این نیز بگذرد هست خوب باشد می گذرد و تمام می شود بد باشد هم می گذرد و تمام می شود سخت باشد می گذرد و آسان هم باشد می گذرد قدر این لحظه و اکنون و دم را باید دانست که دیگر تکرار نمی شود و از کف می رود به امید فردای بهتر یا با بی تفاوتی و بی خیالی. آخرش به انتهای عمر می رسی و می گویی عه چقدر 70 سال زود گذشت.

چرا ناامید می شویمhttps://www.chetor.com/26581-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%87-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85/

ناامیدی و راهکارهایشhttps://simiaroom.com/blog/%D9%86%D8%A7-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D9%88-13-%D8%B1%D8%A7%D9%87%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%BA%D9%84%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%B1-%D8%A2%D9%86/

ناامیدی چیستhttps://www.darmankade.com/blog/disappointment/

چرا کارها را زود رها می کنمhttps://draleyasin.com/questions/question/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D9%87%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%DA%A9%D9%87-%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%85-%D8%B2%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%85

صبر، تحمل، تاب آوری

چند هفته پیش رفته بودم مشاور، بهم گفت شما صبر و تحمل و تاب آوری تون خیلی زیاده اما تحمل زیاد نباید تبدیل به خفت بشه!

خوب از اون موقع دارم فکر می کنم برای من عزیز بودن خودم در رفتاری نیست که دیگران باهام بکنم اگر کسی جلوم دولا و راست بشه نمی گم وای الان من چقدر محترمم و اگه کسی بهم فحش بده بگم وای حرمت من رو زیر سوال برد.

اگر کسی به من احترام بگذارد نشانه ی شخصیت اون فرده و اگر کسی بی احترامی کند باز هم نشانه شخصیت خودش هست من می دانم کی هستم چه کاره هستم طبق ارزش ها و اصولم عمل می کنم چه دیگران خوششان بیاید چه خوششان نیاید چه تایید و تحسین شوم چه توبیخ و تنبیه البته تا جایی که در حیطه ی خودم است و به حقوق دیگران و حریم شخصیشان همیشه سعی کرده ام ضرر نرسانم.

از طرف دیگر اگر کسی کارش را نمی کند یا زور می گوید یا بی احترامی می کند که من کارش را من بکنم من انجام می دهم زیرا در واقع من دارم ثواب جمع می کنم و اوست که ثواب های خود را از دست می دهد و در سراشیبی سقوط قرار می گیرد.

نمی گویم همیشه من نیکی کرده ام و هرگز بدی نکرده ام که دروغ بزرگیست اما اگر بدی کردم دیر یا زود پشیمان شده ام و کارمایش را هم داده ام اگر هم خوبی کرده ام برای خودم ثبتش نکرده ام بلکه رد شدم چون خوب بودن را وظیفه ی هر انسانی می دانم.

حال اگر اشتباه می کنم لطفا شما به من بگویید اگر دیدم در جایی بسته مانده است دیدم را باز کنید.