باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

حالم بهتر شد!

ناهار خوردم با آهنگ بهنام بانی، هنوزم دارم گوش می کنم، چند قلپ دلستر لیمویی هم خوردم، اخلاقم بهتر شد، ابرهای خاکستری از تو مغزم تقریبا رفت، هوا تقریبا صافه ولی بازم ممکن هست ابرها از دو طرف بیان و بهم بخورن و رعد و برق ایجاد کنند!

واقعا این خلق آدم به یه ذره هورمون بنده، دیروز رفتم دکتر، گفتم که پلکم می پره بهم قرص داد دیگه نمی پره، واقعا خود دکتر رفتن خوب کننده است البته دکتری که بهش اطمینان داری، مهر دکتره هم به دلت میفته نمی بینیش دلت تنگ میشه، یه دکتر هومیوپاتی می رفتم کلی ازش خاطره دارم آخه دورهمی هم  با مراجعینش می ذاشت، اون گروه یه تحول عظیم در من ایجاد کرد، گاهی دلم تنگ میشه هواشون رو می کنه اما دیگه مسیرم عوض شد!

از پنج شنبه شب، کلاس مسیحیت شروع میشه، منتظرم ببینم چه جوریه، دفترم آماده کردم، براش خیلی ذوق دارم امیدوارم تو ذوقم نخوره، از عرفان خسته شدم مسیحیت دنیای جدیدیه!

بد دوش بی‌تو تیره شب و روشنی نداشت

بد دوش بی‌تو تیره شب و روشنی نداشت
شمع و سماع و مجلس ما چاشنی نداشت

شب در شکنجه بودم و جرمی نرفته بود
در حبس بود این دل و دل دادنی نداشت

ای آنک ایمنست جهان در پناه تو
مه نیز بی‌لقای تو شب ایمنی نداشت

کبر و منی خلق حجاب تو می‌شود
در سایه بود از تو کسی کو منی نداشت

دل در کف تو از تو ولیکن ز شرم تو
سیماب وار بر کف تو ساکنی نداشت

مولانا

اخلاص و ریا

الان یه مطلبی رو اینستاگرام دیدم میگه

آنچه برای رضایت خدا انجام می دید اخلاص و آنچه برای رضای خلق انجام میدید ریاست

توضیح داده

اگر به دیگران خوبی می کنید و جفا می بینید و ناراحت می شید این ریاست و به خاطر خلق انجام دادید و خالص نبودید

واقعا عجیبه یعنی یعنی هی من خوبی کنم به کسی که قدر نمی دونه به خاطر خدا؟! آدم چقدر توان داره این کار رو بکنه؟!

تازه یه موقع خوبی می کنی و ملامتم می کنن! این دیگه نوبرشه!؟

ولی خوب اگه می خوای صوفی بشی باید این کارها رو بکنی تا حدی که بهت فشار نیاد!؟

من همیشه سعی کردم خوبی کنم و در دجله اندازم، ایزدم در بیابان بهم پس داده!

هنوزم کسی ازم چیزی بخواد دریغ نمی کنم اما دیگه خودم ازشون چیزی نمی خوام! خودم مگه چلاقم؟! خودم برای خودم انجام میدم؟!

آره دیگه از خدا می خواه اخلاص عمل!؟