باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

نه به جنگ

میگما این قدر اینترنت پر شده از هشتگ نه به جنگ ولی اینا می خوان تا دو سال دیگه با هم بجنگند!؟

میگم خوی جنگیدن و خونریزی هم از تستوسترونه؟! عجب هورمونیه ها!؟

خوبه ما زنیم، یعنی من بچه بودم دلم می خواست پسر بودم اما هر چی بزرگتر شدم خدا رو شکر کردم دخترم!؟

بیچاره مردم غزه!!؟؟

واقعا چرا!؟

واقعا چرا بعضی روزا این قدر خوبم، مثبتم، رویم بازه، خوشم و ... اما بعضی روزا دیوانه میشم، دعوا می کنم، کم طاقتم، حوصله ندارم و ....!؟

همه ش به خاطر یه مقدار هورمونه؟! 

خدا یا نمیشد یه طور دیگه ما رو طراحی کنی؟!

آخه واسه چند میلی گرم هورمون؟!

حالم بهتر شد!

ناهار خوردم با آهنگ بهنام بانی، هنوزم دارم گوش می کنم، چند قلپ دلستر لیمویی هم خوردم، اخلاقم بهتر شد، ابرهای خاکستری از تو مغزم تقریبا رفت، هوا تقریبا صافه ولی بازم ممکن هست ابرها از دو طرف بیان و بهم بخورن و رعد و برق ایجاد کنند!

واقعا این خلق آدم به یه ذره هورمون بنده، دیروز رفتم دکتر، گفتم که پلکم می پره بهم قرص داد دیگه نمی پره، واقعا خود دکتر رفتن خوب کننده است البته دکتری که بهش اطمینان داری، مهر دکتره هم به دلت میفته نمی بینیش دلت تنگ میشه، یه دکتر هومیوپاتی می رفتم کلی ازش خاطره دارم آخه دورهمی هم  با مراجعینش می ذاشت، اون گروه یه تحول عظیم در من ایجاد کرد، گاهی دلم تنگ میشه هواشون رو می کنه اما دیگه مسیرم عوض شد!

از پنج شنبه شب، کلاس مسیحیت شروع میشه، منتظرم ببینم چه جوریه، دفترم آماده کردم، براش خیلی ذوق دارم امیدوارم تو ذوقم نخوره، از عرفان خسته شدم مسیحیت دنیای جدیدیه!