باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

جاذبه و دافعه در عشق

من هر گاه ازت دور می شوم احساس جاذبه و عشق می کنم اما چند روز نمی گذرد که این احساس جای خودش را به انزجار و دافعه می دهد!

 من عاشقت نیستم، این ها همه نشان می دهد من عاشقت نیستم!

تو آینه ی منی و فقط همین!


#تیکه_کتاب


این قانون سایه است. هنگامی که به کسی دافعه یا جاذبه شدیدی دارید، در حال فرافکنی هستید. یعنی شما یک محتوای درونی را که به حالت هشیاری و آگاهی نرسیده است، به شکلی غیرارادی به دیگری نسبت میدهید. این محتوا می‌تواند بخشی از نامطلوب‌ترین وجوه شما باشد که نمی‌خواهید بپذیرید و یا می‌تواند بخشی از فضایل شما باشد که به منصه ظهور نرسیده است.

وقتی از کسی ابراز تنفر می‌کنید یا به کسی اظهار عشق می‌کنید، حواستان به خودتان باشد. شما در حال فرافکنی هستید. آنچه در دیگری نفرت یا عشق شما را برانگیخته است، متعلق به خودتان است.


 #مایکل_دانیلز
#خودشناسی_با_روش_یونگ

روز نوشت آدامسی

دارم آدامس نعناعی می جوم!

داخل دهانم سرده!

فهمیدم  چرا سرگیجه میشم!

البته فکر کنم!؟

چون که به جنگ فکر می کنم!؟

یعنی هر وقت سرگیجه شدم قبلش به جنگ تازه فکر کردم!؟

وای من چرا این قدر فوفول شدم؟!

گیل پیشی راست گفتی از فکر و استرسه!

**********

یه کم در مورد دو نوشته قبلی فکر کردم!؟

بازم فکر می کنم بحث سایه ی شخصیت هست!؟

برای همین حس بد به این آدم ها دارم!؟

من چقدر سایه دارم!؟ خخخخخخ

من و رهبر

میگن که وقتی می خوان اسب رو از رودخونه رد کنند آب رو گل آلود می کنند چون وقتی عکس خودش رو در آب می بینه رم می کنه!؟

حالا این داستان ماست از بچگی از رهبر بدم می اومد و می فهمیدم خالی بندی هاشو، نگو بهش از یه نظرهایی شبیه هستم، حالا یا شخصیتم یا سایه ی شخصیتم ولی من احساس بدی به اون شباهت ها دارم برای همین با این فرد درگیری دارم!؟

خلاصه که من باید از رودخونه ی سیاست رد بشم اما عکس خودم که رهبر باشه رو درش می بینم و رم می کنم البته تازگی ها بهتر شده، کمتر از دستش لجم می گیره!؟

فکر می کنم برای یه بار باید باهاش روبه رو بشم و کشف کنم این چی هست در این آدم که من این قدر ازش بیزارم!؟

حالا من رو به خاطر این حرفا نگیرن خوبه!؟ خخخخخخ


بعد نوشت: رفتم روی کانال آپارات رهبر، یه کم سخنرانی ها رو نگاه کردم، والا خیلی میره رو مخم، من سعی کردم نیمه های پنهان خودم رو ببینم، بهتر شد ولی دیگه واسه امروز بسه، بیشتر از این کهیر می زنم!؟

خواب های بی معنی

چند روز پیش در مورد اینکه در سایه ی هر دوستی، دشمنی هست نوشته بودم شبش خواب دیدم سایه هایی این طرف و آن طرف حرکت می کنند!؟

از این خواب نتیجه می گیرم خواب هایم را نباید جدی بگیرم البته قطعا ناخودآگاهم می خواهد با من حرف بزند اما خواب ها خبر از آینده نمی دهند و من را نباید نگران کنند!؟

تقریبا خیالم راحت شد اما هنوز یک ترس و اضطراب از وقایع آینده دارم همچنین از طرفی ناراحت هستم چون بعضی از رویاهایم خوب بودند و مرا امیدوار کرده بودند و حالا به فنا رفته اند!؟

دوست و دشمن

امروز یک مطلب از اوشو می خوندم می گفت: هر دوستی درش سایه ای از دشمن هست و هر دشمنی سایه ای از دوست درش هست!؟

یعنی چی؟ یعنی این که هر دوستی می تونه به دشمن بدل بشه و هر دشمنی به می تونه دوست بشه!؟

من از بچگیم با هر کسی دوست نزدیک شدم آخرش دشمنم شد  و من نفهمیدم چرا!؟ با خودم می گفتم من چه کارش کردم!؟ منم دیگه گذاشتمش کنار و کسی هم که دشمنم بود هیچ وقت دوستم نشد برای اینکه نمی تونستم بهش اعتماد کنم!؟

ولی جدیدا در اینستاگرام هم نوشته هایی می بینم که خیلی از دوست ها از دوست هاشون ضربه خوردند!؟ 

به خودم امیدوار شدم فقط من نیستم بدشانسم!؟ این یکی از قوانین این دنیاست!؟

یادمه قدیما سعدی هم یه چیزایی در مورد دوست و دشمن می گفت اما خوب اون موقع قبول نکردم!؟

هنر می خواد دوستات رو دوست نگه داری و دشمن هات رو هم دوست کنی که من ندارم!؟

من ترجیح می دهم از آدم ها فرار کنم!؟