باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

حکایت در خاصیت پرده پوشی و سلامت خاموشی


یکی پیش داود طائی نشست

که دیدم فلان صوفی افتاده مست


قی آلوده دستار و پیراهنش

گروهی سگان حلقه پیرامنش


چو پیر از جوان این حکایت شنید

به آزار از او روی در هم کشید


زمانی برآشفت و گفت ای رفیق

بکار آید امروز یار شفیق


برو زان مقام شنیعش بیار

که در شرع نهی است و در خرقه عار


به پشتش درآور چو مردان که مست

عنان سلامت ندارد به دست


نیوشنده شد زین سخن تنگدل

به فکرت فرو رفت چون خر به گل


نه زهره که فرمان نگیرد به گوش

نه یارا که مست اندر آرد به دوش


زمانی بپیچید و درمان ندید

ره سرکشیدن ز فرمان ندید


میان بست و بی اختیارش به دوش

درآورد و شهری بر او عام جوش


یکی طعنه می‌زد که درویش بین

زهی پارسایان پاکیزه دین!


یکی صوفیان بین که می‌خورده‌اند

مرقع به سیکی گرو کرده‌اند


اشارت کنان این و آن را به دست

که آن سرگران است و این نیم مست


به گردن بر از جور دشمن حسام

به از شنعت شهر و جوش عوام


بلا دید و روزی به محنت گذاشت

به ناکام بردش به جایی که داشت


شب از فکرت و نامرادی نخفت

دگر روز پیرش به تعلیم گفت


مریز آبروی برادر به کوی

که دهرت نریزد به شهر آبروی


#سعدی

عامی بودن

چند روز پیش گفتم عقل اومده در سرم منظورم عقلی بود که از طریق تجربه و شهود بدست میاد!؟

گفتم که دیگه عامی نیستم اما امروز میگم که انگار هنوز هستم من اون قدر کتاب و فلسفه نخوندم که جزو خواص بشم و تازه عقلی رو هم که از بچگی به ما یاد داده بودن و آموخته شده بود رو هم تا اندازه ای از دست دادم!؟

خیلی سال پیشم وقتی دانشم بالاتر رفته بود فکر می کردم دیگه عامی نیستم و جزو خواص شدم ولی این جور نبود بعد فهمیدم!؟

به هر صورت انگار من همیشه جزو عوام باقی می مونم هر چند تجربه کسب کنم و عقل زندگانی پیدا کنم، باید قبول کنم چون عقل خاصی ندارم متاسفانه!؟

آدم دوست داره جزو متفکرا و عقلا باشه اما این کار مستلزم کوشش بسیار و تربیت ذهن و تفکر مدام هست، نه من که آهنگ میزارم و فکر می کنم، واقعا فقط تو سرم می چرخم، از این فکر به اون فکر!؟

درستم نمیشم، یه عمر این جوری زندگی کردم حالا که سر چهل سالگی هست می خوام چه کار کنم!؟ این کارها رو باید تو جوونی انجام داد!؟ جوونی هم نوجونی!؟

اخلاق

فکر می کنم تنها چیزی که در این دنیا اهمیت داره اخلاق است حالا هر چه هم از نظر عوام الناس بی اعتبار شده باشد، از بچگی چیزی که به نظرم درست می آمد و به قلبم می نشست اخلاقیات بود فکر می کنم اول باید خودم رو اصلاح کنم و سفت و سخت اخلاق را بچسبم و بیشتر فکر کنم و بعد عمل کنم نیکی کردن و خوب بودن بدون در نظر گرفتن اخلاقیات به هیچ دردی نمی خورد و احمقانه هم خواهد بود!