باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

خوابم می گیره!

بهتون گفته بودم چند روز هست گوشی هوشمند رو خاموش کردم و گذاشتم تو کشو! خیلی بهش معتاد شده بودم!

امروزم میشینم پای لپ تاپ که دنیای مجازی رو چک کنم خوابم می گیره!

قبل ظهری رفتم خرید نان و میوه و سر راه از یک عطاری که دکتر نبضی داره وقت گرفتم برم ببینم چی میگه!

اصلا نمی دونم با وقت اضافه ام چه کار کنم؟! حوصله ی کتاب خوندن هم ندارم! تمرینات معنوی هم انجام میدم اما تمام وقت که نمیشه!

نمی دونم بزنم به خیابون الکی برم این ور اون ور! آخه من عادت به خیابون گردی ندارم! تازه تو خیابون مگه چه خبره؟!

شما بگین چی کار کنم دوستان! حوصله ی باشگاه و ورزشم ندارم!

همراه اول و قبض

یادتونه ماه پیش گفتم قبض همراه اول برام اومده ۳۱۰۰؟!

ماه پیش قبضم رو ندادم یعنی خواهرم گفت اونم مثل من فقط گاهی ازش استفاده می کنه و مبلغ قبضش کم میاد و میزاره چند چند ماه پرداخت  می کنه!؟

این ماه قبض اومده ۸۱۰۰، با احتساب بدهی قبل؟!

اینم پرداخت تمی کنم تا بره بالای ده تومن!؟ خخخخخخخ

همشم پیامک میده، شرکت میلیونر بنده یه مثقال پول قبض منه؟!

**********

حالم بهتر شد؟!

ولی امروز گیل پیشی آنلاین نشده!؟

شاید اینترنتش قطعه اما از اون جایی که ذهن من فاجعه سازی می کنه می گم نکنه دیشب تو خواب حالش بد شده؟!

**********

امروز بعد مدت ها لپ تاپ رو روشن کردم

باتریش تموم شده بود

ساعت و تاریخش بهم ریخته

فرق جنس چینی با کره ای و ژاپنی و آمریکایی در همینه!

البته برای کار من خوبه

یعنی من کاری باهاش انجام نمیدم!؟

***********

ایمیل یاهو هم چند وقت بود با گوشی باز نمیشد!

امروز با لپ تاپ امتحان کردم بازم باز نشد!
یه جستجو کردم گویا سرویس روی آی پی ایران قطعه باید با فیلتر شکن بیایم!

ریکاوری ویندوز

دیروز 4 ساعت پای لپ تاپ مامانم بودم 

ریکاوریش کرده بودم داشتم آپدیتش می کردم

خودش هیچ سایتی رو باز نمی کرد

با لپ تاپ خودم آپدیت ها را دانلود می کردم می ریختم تو فلش

 بعد می بردم روش نصب می کردم

ولی آخرش خیلی خوب بود

دیگه درست شد

تلاش هام نتیجه داد

از کارم راضی و خوشحال شدم

بعدشم خسته بودم خوابیدم

دیشب کولر رو خاموش کردم

 دیگه هوا خنک شده

رفیق من

من از اول نه اهل هیئت بودم نه اهل مسجد، نه اهل روضه، نه اهل مهمونی، نه اهل هنرو ... فقط اهل ورزش بودم که اونم نزاشتن ادامه بدم و محیط و امکاناتشم نبود این شد که از نوجوونی دوستم شد کامپیوتر، ساعت ها وقتم رو می زاشتم پای نرم افزارای مختلف و اینترنت، بعدم که رفتم دانشگاه کلی ذوق برنامه نوبسی داشتم تو دانشگاه این قدر که پای لپ تاپم بودم بچه ها می گفتن تو با لپ تاپت ازدواج می کنی! تو نخ پسرا نبودم! بعدم که گوشی هوشمند اومد نمی دونم روزانه چقدر پای وسایل الکترونیکی هستم اما همه ی زندگیم همین هاست!

کامپیوتر رفیق خوبیه، نارو نمی زنه، دروغ نمی گه، هر وقت بخوای حاضره، کمی خنگه اما خوبه، به جای زندگی واقعی، من تو دنیای مجازی زندگی می کنم نمی دونم عاقبتم چی میشه!؟