باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

به وجد اومدن

از بچگی عدد و رقم من رو به وجد میاره منظورم پول یا حسابداری نیست منظورم خود اعداد هست و روابط بینشون به جاش از زبان و الفبا متنفرم هر چی یاد دارم رو به زور یاد گرفتم!

کامپیوتر خیلی با اعداد سر و کار داره بیشتر البته اعداد در مبنای 2 اما اونم خوبه کد زدن زبان های برنامه نویسی رو بیشتر دوست دارم که به زبان آدم ها کمتر شبیه هست و شبیه ریاضیه! البته سخت افزار بیشتر از نرم افزار برام جالبه ولی تو ایران کار نرم افزاری بیشتر بود برای همین رفتم در این حوضه!

تکنولوژی های نوین هم خیلی به وجدم میاره البته به جز اتومبیل و این چیزا از این دستگاه ها متنفرم ولی عاشق هواپیما هستم البته میگن واژه ی عشق رو برای هر چیزی که دوست دارید به کار نبرید ولی یه زمانی برنامه هایی که از نمایشگاه های فناوری های نوین بود رو خیلی دوست داشتم یه زمانی عاشق ربات بودم ولی الان نه!

باید بگم یکی از چیزایی که خیلی بدم میاد حسابداری هست و سر کارم مجبور بودیم برنامه شو بنویسیم و خیلی بیشتر ازش بدم اومد ولی در عین حال خیلی مهمه اصلا هم نمی دونم چرا از اعداد خوشم میاد اما از حسابداری بدم میاد!؟ خخخخ

ISTP

امروز جمعه است!

برنامه ای ندارم!

نمی دانم چه کار کنم!؟

مادر و خواهرم از تهران می آیند!

**********

دیروز تست MBTI دادم!

شخصیتم ISTP در آمد!

یکی از بهترین شغل ها برایم مهندس کامپیوتر و تحلیلگر نرم افزار است!

چیزی که درسش را خواندم و کارش را کردم!

وسوسه شدم برم کلاس و بروم سر کار!

اما بعد به این نتیجه رسیدم توان بدنی اش را ندارم!

حوصله ی استرس و درگیری های کار را هم ندارم!

من به هیچ دردی نمی خورم!؟

**********

سر صبح بستنی خوردم!

حالا هم وجدان درد گرفتم که چاق می شوم!

بدنم درد می کند!

خوب نخوابیدم!

دیشب تا دیر وقت خوابم نبرد!

آهنگ گوش کردم تا خوابم برد!؟

رفیق من

من از اول نه اهل هیئت بودم نه اهل مسجد، نه اهل روضه، نه اهل مهمونی، نه اهل هنرو ... فقط اهل ورزش بودم که اونم نزاشتن ادامه بدم و محیط و امکاناتشم نبود این شد که از نوجوونی دوستم شد کامپیوتر، ساعت ها وقتم رو می زاشتم پای نرم افزارای مختلف و اینترنت، بعدم که رفتم دانشگاه کلی ذوق برنامه نوبسی داشتم تو دانشگاه این قدر که پای لپ تاپم بودم بچه ها می گفتن تو با لپ تاپت ازدواج می کنی! تو نخ پسرا نبودم! بعدم که گوشی هوشمند اومد نمی دونم روزانه چقدر پای وسایل الکترونیکی هستم اما همه ی زندگیم همین هاست!

کامپیوتر رفیق خوبیه، نارو نمی زنه، دروغ نمی گه، هر وقت بخوای حاضره، کمی خنگه اما خوبه، به جای زندگی واقعی، من تو دنیای مجازی زندگی می کنم نمی دونم عاقبتم چی میشه!؟

علوم شناختی

علوم شناختی یک رشته ی جدید میان رشته ایست که عمر زیادی در ایران ندارد و از مقطع ارشد می توان واردش شد.

این رشته بین کامپیوتر و علوم مغز و اعصاب و فلسفه و روانشناسی است.

ابتدا که با روانشناسی آشنا شده بودم به سرم زد بروم ارشد این رشته را بخوانم خوب من کارشناسی و ارشدم کامپیوتر است اما بعد دیدم من از دانشگاه زده شده ام باز بروم آنجا چه کار!؟

ولی رشته ی نو و جذابی به نظر میاد دقیقا آن چیزی هایی درش هست که همیشه من را به خودش جذب می کرده است ای کاش از مقطع کارشناسی این رشته بود.

کلا که من درس و علم و مطالعه را باید بگذارم کنار به جایی رسیدم که دیگر این ها جواب روحم را نمی دهد ولی هنوز حب علم دارم حب سیاست هم دارم حب کار هم دارم!؟