باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

من و بخشش و محبت

گاهی فکر می کنم وقتی نمی توانم والدینم را ببخشم و دیگر کینه هایی که از بعضی آدم ها دارم و قلبم را مجروح کرده است را کنا بگذارم چگونه می خواهم کسی باشم که به نیازمندان کمک می کند؟! اگر از آن ها هم کینه داشته بودم همان طوری که بقیه باهاشون رفتار می کردند رفتار می کردم!

مثلا الان اسرائیلی ها از حماسی ها زخم خوردند و دارند با آن ها می جنگند و اگر بتوانند همه ی فلسطینی ها و ایرانی ها و لبنانی ها و ... را خواهند کشت، خوب من دلم می سوزد برای مردم غزه اما با خودم می گویم اگر من هم از آن ها زخم خورده بودم باز هم دلم برایشان می سوخت؟! یا خوشحالم میشدم که بیچارگیشان را ببینم؟! 

واقعا نمی دانم و قضاوت خیلی سخت است به خصوص که بخواهی کسی را بر اساس عیبش قضاوت کنی و خودت همان عیب را داشته باشی یک آدم منصف هیچ وقت چنین کاری نمی کند، برای همین آدم به این نتیجه می رسد خشونت بد است اما در دنیای قدرت و زور هر که خشن تر باشد وضعش بهتر است اگر بخواهی مهربان باشی همه ش ضربه می خوری! گرفتار یک تناقض بزرگیم! مهربان باشیم و از دیگران بگذریم و آن ها باز آزارمان دهند یا خشن باشیم و حقمان را ازشان بگیریم چون وقتی ازت بترسند دیگر آزارمان نمی دهند البته بعضی ها مارموز هستند و غیرمستقیم آزارهایشان را ادامه می دهند و جوری زهرشان را می ریزند که نفهمی چی شد!؟

خلاصه که می گویند راه حل وضع موجود عشق و محبت هست و آدم هایی که محبت ندیدند دست به خشونت و فاجعه می زنند اما وقتی محبت می کنی می بینی فقط داری از خودت مایه می گذاری و دیگران پرتوقع تر هم می شوند و مثل انگل می خواهند بهت بچسبند و خونت را بمکند و هر روز به جای اینکه حالت بهتر شود زیر بار بیشتری می روی پس ناگهان همه چیز را رها می کنی تا خودت را نجات دهی!

ای روزگار

ای روزگار، ای روزگار

هستی تو خیلی نا به کار


زخمی زدی بر جان من

کردی مرا محزون و خوار


داری شماری بازی ای

دست بر نمی داری زین کار


آزار می رسانی به من

با دشمن و از دست یار


بازم بزن بازم بکن

پا پس نمی کشم ز کار


تا آخرش در خدمتم

بگذارم تا گردن زیر بار

حتی هوش مصنوعی هم هنگ می کنه!

امروز از هوش مصنوعی پرسیدم: وقتی از یک اخلاق یک نفر خوشمان نمی آید و آزارمان می دهد باید چه کار کرد؟

گفت: اگر اخلاق یک نفر به شما آزار می‌دهد، مهم است که ابتدا با این شخص صحبت کنید و به او بگویید که چگونه احساس می‌کنید. اگر مشکل حل نشد، می‌توانید به یک دوست یا فرد معتمد مراجعه کنید تا در این مورد به شما کمک کند. در موارد خاص، ممکن است نیاز به کمک حرفه‌ای داشته باشید، بنابراین بهتر است با یک مشاور یا روانشناس مشورت کنید. هدف شما این است که خودتان را محافظت کنید و به راحتی با این نوع اخلاقیات مقابله کنید.

بعد ازش دو بار پرسیدم و هر دو بار هنگ کرد: خوب آن فرد حاضر نیست قبول کند اخلاقش آزاردهنده است

تازه بهش نگفتم طرف میگه همینی که هست وگرنه منفجر میشد!؟

خلاصه که حتی هوش مصنوعی هم نمی دونه با بعضی آدم ها باید چگونه رفتار کرد، بعد خدا از ما می خواهد صبر پیشه کنیم و مدارا کنیم و بالاتر از اون بهشون محبت کنیم و شرایط رو بپذیریم!؟

برعکسه!

نمی دونم چرا با اینکه بیشتر فهمیدم تو دنیا چه خبره و من باید مهربان تر باشم اما عصبی تر شدم!

شاید چون چند هفته است از خونه بیرون نرفتم اما آخه بیرون برم چی کار؟!

تو خونه حالم خوبه ها، تنهایی و خلوتی!

فقط یاد یه چیزایی میفتم اعصابم خرد میشه!

هنوز نتونستم ببخشم!؟

پر کینه ام!

برای دفعه ی اوله که اقرار می کنم کینه دارم!

و این ها من رو آزار میده!


پی نوشت: تازگی کشف کردم گرگ تیز چنگال کینه ای هم هستم، رسما باغ وحشم! خخخخخ

دیشب یه خواب عجیب دیدم!

دیشب یه خواب عجیب دیدم قشنگ بهم پیغام داد!

انگار آزارگر رو خودت جذب می کنی!

انگار خودت لذت می بری از آزار دیدن!

انگار خودت میری سمت آزارگر!

اگه آزارت ندن خودت آزارگر میشی!؟

خوبه حداقل طعمشو چشیدی!

وگرنه تو هم از آزار دادن بقیه لذت می بردی!؟


دارم فکر می کنم تو این دنیا چه خبره؟!

کی این بازی رو شروع کرد؟!