باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

آلبوم آتش

اگر موسیقی بی کلام دوست دارید و موسیقی سنتی هم دوست دارید یه آلبوم اومده به نام آتش، خیلی قشنگه بعضی قطعات اشک آدم رو در میاره، ای کاش این جور شورانگیز می تونستم ساز بزنم!
لینک خرید آلبوم


وای یه آلبوم دیگه هم پیدا کردم به اسم همایون


بعدنوشت: به به این آهنگا رو خریدم و دانلود کردم و ریختم رو گوشیم، دارم گوش می کنم و حال می کنم کیف میده نقاشی بکشی!

بیام با یه اشاره

بازم اشکای چشمام مثل آب روونه

آدم با چه امیدی تو این دنیا بمونه

دیگه با چه غروری بگم خیلی صبورم

مگه میشه تو گریه بگم مست غرورم؟

صدام کن که دوباره بشم عاشق عاشق

بیام با یه اشاره بیام با یه اشاره

گمونم که دوباره ظاهر میشی دوباره

بر دل من می تابی از آن دورها کرانه

عزیزم نگفته بودی که باید بشم بیچاره

بیچارگی برای تو زیباترین آثاره

تو ای پیدای پنهانم، تو ای آرزوی محالم

بتاب بر من بتاب برمن که بی تو بی حالم

امان از این زمونه از این شعرای عاشقونه

تو هستی و من نیستم بگو دیگه چی می خوای دیوونه؟


ماهش

نمی توانم بنویسم

دلم می خواهد بنویسم

اما نمی توانم بنویسم

نمی دانم چه بگویم؟!

تلویزیون و اینترنت اخبار را آن جور که خودشان می خواهند مخابره و تفسیر می کنند!

شبکه های اجتماعی فیلتر هستند گاهی که می توانی سرکی بکشی می بینی پر از شایعه هستند!

بیرون در خیابان در بیشتر نقاط شهر اوضاع عادیست!

مردم می خواهند زندگی کنند زندگی!

یک زندگی شرافتمندانه و بی دغدغه!

چرا برای رسیدن به این خواسته باید این همه هزینه، این همه جوان داده شود؟!

چرا این قدر راحت خون می ریزید؟!

به هر دو طرف می گویم!

هر چقدر فکر کردم چه بگویم که اوضاع آرام بگیرد هیچ چیز به ذهنم نرسید!؟

تقریبا دیگر کار از کار گذشته است!

دیگر نمی شود این خون ها را پاک کرد!

متاسفم برای همه یمان

درد روی درد هم می گذاریم

زخم به زخم هم می زنیم

و خوشحالیم

چرا ما این طور شدیم؟!

چرا مقابل همدیگریم؟!

چه شده؟!

چه بر سرمان آمده است؟!

نمی دانم هیچ نمی دانم!

اشک ریختن تنها اشک ریختن

تمام کاریست که از دستم بر می آید!