باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

اگر مسئول حکومت عادل نباشد

اگر مسئول حکومت عادل نباشد جور و ظلم در آن منطقه ی تحت حاکمیت زیاد می شود فساد و فقر و خشونت و تباهی و نابودی گریبانگیر مردم می شود و دست آخر خود مسئول حکومت را نیز از پای در می آورد!

این ها را هر آدم عاقلی می داند و می فهمد پس چرا کسانی که مسئولیت حکومت ها را دارند از این نکته غافل می شوند؟! بله  همان طور که گفتم غافل می شوند یعنی به خواب می روند و در خیالات خود غوطه ور می شوند و چنین آدمی نمی تواند سعادت و خوشبختی برای خودش و مردم ایجاد کند چون گرفتار خشم و غضب و کینه است و چشمش کور است!

حال اگر چند تا از این مسئولان کور چشم و خواب در نقاط مختلف دنیا باشند چه باید کرد؟! چیزی که عنوان شده است این است خود مردم زیر این حکومت ها هم خواب و کور چشم هستند و برای همین گرفتار کسی مثل خودشان می شوند پس راه حل بیداری معنوی مردم است اگر مردم به بیداری معنوی برسند یا آن حاکمان به زیر کشیده می شوند یا خود حاکمان هم بیدار می شوند منتها مشکل اینجاست خود مردم هم نمی خواهند بیدار شوند و خودشان هم درگیر نفسانیت خود هستند!؟ در چنین شرایطی آن ها که بیدار هستند لازم است هر کاری کنند تا بقیه نیز بیدار شوند!

کادوی روز پدر

می بینم که امسال خدا غافلگیرمون کرده و کل کشور به مناسبت روز پدر برفی و بارونیه!

امروز یه چیزی خوندم از امام محمد غزالی، میگفت فساد مردم از فساد حاکمان و سلاطین هست و فساد حاکمین و سلاطین از فساد علما!

حالا ما یه مشکلی داریم علمای دین و حاکمانمون یکی شدند!

کلا که خیلی ها هم ضد دین شدند و میگن این مناسبت ها مال جمهوری اسلامی هست و مردم نباید جشن بگیرند!

کلا همه چیز قاطی شده دین رو بخوای حفظ کنی یه عده ازش بهره برداری سیاسی می کنند، جلوی سیاست و ایدئولوژی بخوای وایسی مجبوری ضد دین بشی!

بارها فکر کردم که منم حجابم رو بردارم چون یه کنش سیاسی هست اما باز گفتم نه دین فردی اولویتش بالاتر از کنش سیاسی هست، شاید واقعا این جور موقع ها اعتقاد و ایمان واقعی مشخص بشه!

نمی دونم خود دین اسلام چه ابزاری داره که به وسیله ش بشه جلوی سیاسیون دین نما ایستاد، آخه انگار دفعه ی اول نیست که این اتفاق میفته، قبلا هم بسیار حاکمان بودند که به دین تظاهر می کردند!؟

دچار یاس شدم

امروز روی یه گروه تلگرام خوندم شیخ بهایی با شاه عباس صفوی همکاری می کرده! تا جایی که من می دونم شاه عباس خیلی خرافات وارد شیعه کرده و کلی ترفند استفاده کرده که مردم ایران از سنی به شیعه تغییر مذهب بدند، بعد شیخ بهایی باهاش همکاری می کرده!؟

یه کتابم چند سال پیش می خوندم از رابطه ی خوب مولانا با حاکم قونیه می گفت، اسم آقاهه پروانه بود و مرید مولانا شده بوده!؟

حافظم که در زمان خودش، شیراز چند تا حاکم دیده، هم هوادارشون بوده هم مخالفشون!؟

درسته که رفتار یک عارف با پادشاه وقت بستگی به پادشاه و شرایط اون عارف و خیلی چیزهای دیگه داره اما همکاری کردن با کسی که به مردم ظلم می کنه تو کتم نمیره، بالاتر از اون پادشاهی که در دین و مذهب بدعت درست می کنه آیا درسته که باهاش همکاری کرد!؟

شاید من خیلی سخت می گیرم، من کلا سر ناسازگاری دارم، از اول این طوری بودم، یه چیزایی تو کتم نمیره، البته که مردمم غافلند و خوب پادشاهشون بهشون میاد اما همکاری کردن باهاش آخه خیلی ضایع هست!؟