باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

انیمیشن پسر، موش کور، روباه ، اسب

امروز این انیمیشن که اسمشم بلنده رو نگاه کردم، نیم ساعت بیشتر نیست اما خبلی گوگولیه، دلم می خواست مثل پسره آزاد بودم تو دشت و دمن ولی نمیشه، بدون غذا و سر پناه بود، جالبه که در طول نمایش هی فکر می کردم این چطوری تو برف چیزی پیدا می کنه تا بخوره!؟ 

لینک آپاراتhttps://www.aparat.com/v/qHAr4

سلام بعد از چند روز

بعد از چند روز که ننوشتم امروز گفتم بیام یه کم بنویسم!

دیگه بیشتر افکارم رو در دفترچه ام می نویسم و شعرهایم رو در کانال تلگرامم شاید اون ها رو هم بعدا ببرم در دفترچه!

این چند هفته که زونا گرفته بودم برفی هم بود و من همه ش خونه بودم و غصه ی تنهایی هام رو می خوردم اما دیگه فکر کنم بزرگ شدم ازش کامل نگذشتم ولی دارم می گذرم، پذیرش تنهایی یکی از پله های کسب فردیت شخصی هست چاره ای ندارم، توکل به خدا!؟

دیگه جونم براتون بگه بلوچستان سیل اومده و مریضی و مرگ و میر هم زیاد شده، روزی نیست که اینستاگرام رو باز نکنی و یه پیام تسلیت نبینی!؟

دیگه چی بگم؟ نزدیک عیده و سال جدید، امیدوارم سال آینده بهتر باشه و اتفاقات خوب بیفته، آمین!

کادوی روز پدر

می بینم که امسال خدا غافلگیرمون کرده و کل کشور به مناسبت روز پدر برفی و بارونیه!

امروز یه چیزی خوندم از امام محمد غزالی، میگفت فساد مردم از فساد حاکمان و سلاطین هست و فساد حاکمین و سلاطین از فساد علما!

حالا ما یه مشکلی داریم علمای دین و حاکمانمون یکی شدند!

کلا که خیلی ها هم ضد دین شدند و میگن این مناسبت ها مال جمهوری اسلامی هست و مردم نباید جشن بگیرند!

کلا همه چیز قاطی شده دین رو بخوای حفظ کنی یه عده ازش بهره برداری سیاسی می کنند، جلوی سیاست و ایدئولوژی بخوای وایسی مجبوری ضد دین بشی!

بارها فکر کردم که منم حجابم رو بردارم چون یه کنش سیاسی هست اما باز گفتم نه دین فردی اولویتش بالاتر از کنش سیاسی هست، شاید واقعا این جور موقع ها اعتقاد و ایمان واقعی مشخص بشه!

نمی دونم خود دین اسلام چه ابزاری داره که به وسیله ش بشه جلوی سیاسیون دین نما ایستاد، آخه انگار دفعه ی اول نیست که این اتفاق میفته، قبلا هم بسیار حاکمان بودند که به دین تظاهر می کردند!؟

داره بارون میاد!

داره بارون میاد، خیلی هم قشنگه!

آهنگ خانم هایده رو هم گذاشتم!

اتفاقا دیروز مامانم میگفت امسال خشکسالیه و هیچی نباریده، منم گفتم امسال زمین مشهد گرمه، انگار نه انگار زمستونه و گفتم عربستان برف اومده!

حالا امروز داره بارون میاد!؟

اون دفعه هم مامانم داشت از فلسطین می گفت و می گفت از حماس خبری نیست، منم گفتم دیگه صلح کردن اتفاقی نمی افته!

فرداش حماس حمله کرد به اسرائیل، منتظر بودن ما در موردشون حرف بزنیم حمله کنند! خخخخ!؟

نمی دونم چرا برعکس میشه ولی نباید زیادی و بیخودی حرف زد!

بلایای طبیعی این روزها

واقعا ناراحت کننده است خوی زلزله شده است و هوا برفیست! من نمی خواهم برای مسئولین نامه بنویسم چون که پرونده ی آن ها مشخص است اما انگار مردم خوی فدا شدند تا باز مردم ایران آگاه شوند!؟

تمام غرب برف آمده است و در لرستان و همدان هم انگار شرایط بد است و دولت نمی گذارد خارجی ها به کمک بیایند!

اما من می خواهم یک مقدار به خدا شکایت کنم، مردم غرب ایران و خوی تاوان چه را پس می دهند؟! من هیچ وقت نفهمیدم فلسفه ی بلایای طبیعی چیست؟! تر و خشک را با هم می سوزانند!؟

واقعیتش را بخواهید دیگر خبرها را دنبال نمی کنم چون حالم بد می شود و از این فکرها هم می کنم و پر از سوالات دیگر هم می شوم که جوابی برایشان نیست!؟

زندگی سخت است اما بی پناه ماندن زیر برف و دمای پایین بدون آب و غذا آخر ستم است! اینکه بگوییم این قهر خداست هم برای من قانع کننده نیست! چرا چنین قهری بر این مردم شده است؟! مگر چه کرده اند!؟

مصیبت گاهی امتحان است که مشخص شود چه کسانی در ایمان خود محکم هستند! باز این کمی بهتر است معمولا خداوند کسانی را که دوست دارد سخت بهشان می گیرد!

اما خوب جالبیش این است که مثلا این پدیده ی زلزله برای بخشی از مردم امتحان است و برای بخشی قهر است و البته برای مسئولین هم امتحان است که چه کار می کنند و برای ما مردم هم همین طور! 

کلا خیلی پیچیده تر از این حرفاست کار خدا!

آدم خودش را جای دیگران که در رجند بگذارد می فهمد که چه دردی می کشند! البته تا قسمتی! از تخیل تا واقعیت فاصله زیاد است!