سلام صبح جمعه تون بخیر
من چند ساعته بیدارم و صبحانه خوردم!
این قدر همه جا از خبرهای جنگ میگن که می خوام بالا بیارم ببخشید!
این اسرائیلم حمله نمی کنه که ما رو خلاص کنه!؟
من چند روز پیش از این خبرها، حالت تهوع گرفته بودم، هی شربت عسل خوردم بهتر شد!
البته تو اینترنت نوشته بود تهوع عصبی با زنجبیل هم خوب میشه کلوچه زنجبیلی هم خوردم!
تازه این قرصای گیاهی که دکتر طب سنتی داده بود معده م بهم ریخت!
یه مدلی بود مثل ترش کردن اما ترش کردن های قبلی فرق داشت و با چای نبات خوب نمیشد، باید چند ساعت سیخ می نشستم تا خوب بشه!
با این چیزایی که خوردم اونم بهتر شد، خیلی وضع بدی بود با خودم گفتم کارت دراومده!
آخه نصف شب تو خواب معده م بهم می ریخت بیدار میشدم تا صبح!؟
دیشب من که خواب بودم خونه ی همسایه نمی دونم چه خبر بود جیغ و داد بود، از صداشون بیدار شدم فکر کردم اسرائیل حمله کرده ولی خوابم میومد گوشی رو چک نکردم و خوابیدم!؟
من که این چند شب تخت خوابیدم خواب های فیلم سینمایی ه م دیدم!
معده م هم از اخبار کانال خبر فوری تلگرام بهم می ریخت این قدر با آب و تاب اخبار جنگ رو می گفت البته فکر کنم به اونم تذکر دادن لحنش رو عوض کرده!
همه خوابن، مامانم میگه بریم شاندیز شیشلیک بخوریم اما من اصلا میلم به گوشت قرمز نیست!
من که بچه شدم رفتم از سوپر یه بسته شکلات تافی گرفتم می خورم، همین جورم دارم چاق تر میشم اصلا هم حوصله ندارم برم بیرون!؟
نمی دونم دردم چیه!؟
من فقط می خواستم درد و رنجی که خودم کشیدم بقیه نکشن!
نمی دونستم یه بخشی از درد و رنج تقصیر رفتار خودمه!؟
و حالا در جامعه هم همون اتفاقات و ظلم ها را می بینم!
منم چه می دونستم منم کارهایی که کردم رو از بقیه و تلویزیون یاد گرفته بودم! به اون ها واکنش دیگه ای نشون می دادن!؟
از شستشوی مغزی هایی که بهمون داده بودن این بود که جلوی ظالم وایسیم!؟
و من همیشه از بچگی سعی کردم جلوی کسایی که به خودم یا دیگران ظلم می کنند وایسم!؟
اما همیشه اون ظالمه یه راه بدتر پیدا کرده که ظلمش رو بیشتر کنه!؟
چون طبق تفکر سنتی که دارن که اونا از بزرگ ترهاشون حرف شنوی داشتن حالا هم توقع دارن ما به حرفشون گوش کنیم و چشم بسته بگیم چشم!؟
اگر این کار رو نکنیم و جلوشون وایسیم به خودشون حق میدن ما رو مجازات کنن و فشار رو رومون بیشتر کنن تا تسلیم فرمایشاتشون بشیم!؟
من نمی دونم واقعا آدم های بدی هستند یا فقط احمق و نادان و خودخواهن اصلا نمی دونم به کی میگن آدم بد!؟
من فقط نمی خواستم این طور بشه!؟
کاری که نباید میشد شده و حالا من ماندم و اینکه چی کار کنم!؟
از یک طرف می خوام برم دنبال کار خودم، از یک طرف باید کمک کنم این وضع عوض بشه چون من دخیل بودم در به وجود اومدنش و نمی تونم ول کنم برم احساس مسئولیت می کنم!؟
از طرفی این قدر ظلم می کنند که تنها راهش اینه که بکشینشون و من آدم کشتن کسی نیستم، من تا حالا تو گوش کسی هم نزدم و این کارها رو اشتباه می دونم!؟
پس حالا چه کار کنم؟!
باور کنید من از رنج آدم ها رنج می برم به خصوص اینکه مسبب آن رنج نیز باشم!
از صبح که بیدار شدم حالم گرفته است گلوم گرفته و می سوزد ولی نه چندان زیاد!؟ چیزی خوردم بهتر شدم، نمی دانم اگر سرماخوردگی رفته است در بدن من چرا کامل بروز نمی کند؟! می گیرد و ول می کند!؟
دیشب خوب خوابیدم مقدار زیادی از خستگی هایم رفت اما خواب های چرت و پرت دیدم!؟ نمی دانم چرا یک سالی هست خواب هام چرت و پرت شدند!؟
خوابالودم اما خوابم نمیبرد آهنگم گوش دادم حوصله اش را ندارم ازش اشباع شدم!؟
بعدنوشت: ظهر شد خوب شدم!
از دیروز دارم این آهنگ های کلاسیک ایرانی رو گوش میدم، خیلی قشنگن، نمیدونم اما خودم درد رو دوست دارم انگار!؟ حالمم خوب نیست فقط می تونم آهنگ گوش کنم! متاسفانه هنرمند به این خوبی اصلا شناخته شده نیست!؟
چرا هیچکس واسه نوشته ی قبلیم کامنت نگذاشت؟! حتی پایه ی همیشگی سمیرا جون!
یعنی تجربه ی شما از زندگی چیز دیگه ایه؟! مثل من رنج نکشیدین و تلخی رو تجربه نکردین؟! یا من خیلی سوسولم و مشکلات خودم رو بزرگ می کنم؟! ولی باور کنید این طور نیست من تحملم خیلی بالاست واقعا در درد و رنجم!؟ درد عشق رو کشیدم، درد اختلال روانی رو کشیدم، درد بیماری های جسمی که هیچ دکتری نمی تونه خوبش کنه رو کشیدم!؟
الان روز خوبمه و حالم بهتره، خود به خود هم بهتر شدم نمی دونم چی شد!؟ اما نمی دونم بعد از این چی بشه!؟ شاید یه اتفاقاتی بیفته که خیلی حالم بد بشه!؟ شایدم همین جوری هر روز بهتر بشم!؟ خدا داند!