باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

عشقی که تمام شد!

دیشب خواب دیدم داشتم با اتوبوس مهاجرت می کردم، گلاب به روتون باردار بودم دنبال عشق سابق بودم اما اون نبود با یه آقای دیگه آشنا شدم و گفتم این بابای بچه ی منه!؟

خیلی فیلم ترکی دیدم نه؟! بچه مم که باردار بودم ماهی بود تازگی نقاشی هم کشیده بودم که یه آدم بود توی شکمش ماهی بود!

نمی دونم ناخودآگاهم چی می خواد بهم بگه اما دیگه کاملا پرونده ی عشق سابق در ذهن و روان من بسته شده و دیگه تموم شد،، خیلی وقتم هست خوابش رو نمی بینم، نه به اون موقع هر شب هر شب خوابشو میدیدم نه به الان و این خوابا!؟

مجبوریم!

طبق بازخوردی که از صبح گرفتم و حال خودم که دل درد شدم الان با شال بستمش، فکر می کنم اکثرا به این حکومت تن داده اند و مجبوریم همین جوری زندگی کنیم!؟

حکومت هم اگر به قول دوستی از خودش شروع کرد و قانون و عدالت رو اجرا کرد ما باهاش راه میایم وگرنه مخالف می مونیم اما خوب زورمون نمیرسه سرنگونش کنیم!؟

شاید هم باید مهاجرت کرد ولی به کجا بریم!؟ آواره ی کجا بشیم!؟ آدم دلش تنگ میشه، واسه مردم، واسه خاک، واسه هوا، واسه گل ها و درخت های مشهد!؟

پیام ناخودآگاه و خواب

دیشب برای سومین بار خواب دیدم مهاجرت کردم آمریکا پیش داییم و بچه هاش!

با دایی زادگان رفتیم دانشگاه بعدش خاله ام اومد ما یه چیز گلی داشتیم می خواستیم ببریم پیششون از راه دریا می خواستیم بریم اما این قدر در ساحل عرب ها ما رو سر دووندند که که اون گلیه متلاشی شد و بعد من بیدار شدم!

نمی دونم چرا هی خواب مهاجرت می بینم گشتم چیزی پیدا نکردم هر دفعه هم میرم آمریکا!

خواب عاشق شدن هم هر چند وقت یک بار می بینم دفعه آخری عاشق یه گربه شده بودم!؟ مثل فیلما!

اینم گشتم چیزی پیدا نکردم فقط نوشته بود گربه خوبه و خاکستری هم باشه خوب تر!

واقعا ناخودآگاهم بهم چی می خواد بگه؟ که از این کشور برو؟ که من احتیاج به رابطه ی صمیمی و عاشقانه دارم؟!

آخه می دونم برم هم چیزی عوض نمیشه! می دونم رابطه ی عاشقانه برقرار کنم بهم می خوره!؟ اصلا من شانس ندارم تو این چیزا!؟


بعد نوشت: بازم گشتم تنها چیزی که پیدا کردم این بود که خواب های شما نشانه ی امیال شماست که البته می دونستم!