باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

حرف زدن و خالی شدن

امروز خبر درگذشت آقای آتیلا پسیانی بازیگر اومد!

چند روز پیش هم خبر درگذشت آقای فردوس کاویانی بازیگر اومد!

ما با این افراد خاطره ها داشتیم ازشون خیلی چیزها یاد گرفتیم!

حیف شد!

از نزدیک که نمی شناختمشون ولی دورادور آدم های خوبی دیده می شدند!

مرگ هم چیز عجیبیست!

ازش هم می ترسم هم نمی ترسم!

من مرگ رو چند بار دیدم!

موقعی که به حالت های سخت میفتی و فکر می کنی داری می میری به خدا میگی نمی تونم بمیرم، هنوز کارهای نکرده دارم، خانواده م آسیب می بینند، دیگه قدر زندگی رو می دونم و از این حرفا ولی وقتی به شرایط عادی زندگی برمی گردی دوباره حس تحمل ناپذیر بودن زندگی برمی گرده، دوباره امروز و فردا می کنی، دوباره  آرزوی مردن می کنی و این داستان ها ادامه داره!؟

نمی دونم چرا آدم نمیشم!؟

بگذریم!

**********

امروز اعلام شد خانم نرگس محمدی،  فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی، برنده ی جایزه ی صلح نوبل شده!

جالبه خانم های ایرانی در سطح جهانی پیشتازند!

یا میرن فضا یا رکورد ورزشی میزنن یا جایزه می گیرند!

تبریک به همه ی خانم های ایرانی!

یه شعار داشتیم می گفتیم محدودیت چی میاره؟!

مصداق ماست!

***********

خلاصه که روز عجیبی هست!

هوا هم عجیبه!

دیشب طوفان شد!

من پنجره م رو بستم!

دستشویی پنجره ش باز بوده پر خاک شده!؟

بارونم اومده گویا!

باد، خاک، آب با هم داشتیم فقط آتش کم بوده!؟

خخخخخخخخخ!؟

هوا پسه!

امروز عصر رفتم دوش گرفتم!

بعدش رفتم آرایشگاه!

خیلی وقت بود نرفته بودم!

حسابی خوشگل کردم!؟

**********

هوا گرفته است!

خیابون ها خلوته!

اصلا یه جوریه!

مامانم گفت واسه آلودگی و گرد و غبار، مدرسه و باشگاه ها رو تعطیل کردند!

البته طرف ما آلوده نبود!

***********

امروز تولد دوست کارشناسیم بود!

تلگرام داده امروز 13 مهره و روز خیلی خوبیه!

منم یهو یادم افتاد ای وای تولدشه!؟

دیگه عذرخواهی کردم که حواسم نبود و بهش تبریک گفتم و گیف بارونش کردم!؟

**********

باد میاد!


هوا

هوا تا چند روز پیش گرم بود، خونه مون مثل کوره بود!

امروز خونه سرده، موهای تنم سیخه، خونه مغزش سرد شده!

واقعا این چه هوایی هست!؟

خدا چرا آزارمون میدی؟!

یه روز هوای مطبوع نداریم!؟

با تمام وجود زندگی کردن!

این چند روز چند تا چیزی فهمیدم یکی اینکه با تمام وجود زندگی نکردم، یه موقع هایی بوده ولی کوتاه بوده، بیشتر عمرم رو فقط زندگی کردم الانم که کجدار و مریض دارم میرم جلو!

امروز یه دوست جدید پیدا کردم هم اسم خودمه و چند سال ازم بزرگتره، امروز بهم گفت باید برای زندگی به هر نوع و شکل آماده باشیم خیلی حرف گنده ای هست ها اگر به عمقش دقت کنیم!؟ بهش گفتم خودت این قدر قوی هستی گفت نه اما باید بشیم و منم می خوام به جای بهانه آوردن قوی بشم!

یه چیزی هم تو بوستان سعدی خوندم میگه تا چشم داری اشکی بریز و تا دهان داری ذکر بگو و دعا کن و از غفلت هات بخشش بخواه؟! اینم حرف بزرگیه اگر مثلا یه توانایی رو قبلا داشتید الان ندارید اینو خیلی درک می کنید واقعا این چشم من تا کی تواناست؟ این دهان من تا کی می تونه تکلم کنه؟ واقعا سلامتی انسان به مویی بنده و میگه تا قبل چهل به هوا و هوس گذشت دیگه بعد از چهل سالگی این کار رو نکن هوا و هوس رو بذار کنار؟! منم نزدیک چهل سالگی هستم و دارم می بینم بدنم ضعیف تر شده و کم طاقت تر شدم و موهام داره سفید میشه و پوستم اون طراوت سابق رو نداره و خیلی چیزای دیگه؟!

واقعا کائنات بهم گمگ کرد تا این مدت که می خواستم بفهمم با بقیه ی زندگیم می خوام چی کار کنم، به درک این ها برسم واقعا باید سپاسگزار و شکرگزار بود، این قدر هماهنگی در دنیا بی نظیره! شگفت آوره!

باید از خیلی چیزها پاک بشم اولینش همین هوا و هوس هست منم که در نعمتم و همه چیز برام فراهمه خیلی سخت میشه جلوی خودم رو بگیرم اما باید همت کنم، نمیشه که نشه؟!

آدم را هوایی می کنند!

من هر کانال و پیجی در فضای مجازی دنبال می کنم دم از عشق می زنه، حتی کانال پروکسی و این خیلی بده، آدم را هوایی می کنند اما نمیشه هم دنبالشون نکرد، فقط باید خودت حواست به خودت باشه با چند تا حرف عاشقانه به سرت نزنه بری رابطه ی عاشقانه بگیری!؟

بعد می دونید تراژدیش چیه؟! اینه که تا وقتی وارد یه رابطه ی دائم نشدی رمانتیک هستی اما بعدش که رابطه جدی میشه و با مشکلات جدی زندگی و رابطه رو در رو میشی تازه عقل میاد تو سرت!؟

من تا حالا از چند نفر شنیدم دلشون می خواد با یک نفر غیر همسرشون رابطه داشته باشند و دیگه اون آدم رمانتیک سابق نیستند، فاجعه است این ازدواج های حالا!؟

تازه یه نفر میگفت من هر وقت عصبانی میشم دلم می خواد رابطه ی جنسی بگیرم اونم با غیر همسرم و می خوام رابطه خشن باشه!؟ واقعا نمی دونم از لحاظ روانی چه بر سر این آدم ها میاد که این طور میشند اما تعدادشون کم نیست!؟

یه جای کار ایراد داره و باید حواسمون باشه یک رابطه فقط حرف های قشنگ و رمانتیک نیست، گول این دنیای فانتزی رو نخوریم، یاد فیلم باربی افتادم، کامل ندیدمش اما دنیای اونم واقعی نیست، دنیای واقعی واقعا خشنه و زجرآور و پر استرس!؟