باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

حال و هوام!

میگن طوفان مغناطیسی چند روزه از طرف خورشید اومده همه اختلال خواب گرفتند یا سردرد گرفتند ولی حال من خیلی خوبه البته سرم یه جوریه، اختلال خواب که همیشه دارم و خواب های چرت و پرتم دیدم!

یه چیز جدید کشف کردم در لایه های زیرین روانم، من هر کس بهم نزدیک میشده یعنی عاشقم میشده خودم ازش عصبانی می شدم و فراریش می دادم، بله غیرت دارم رو خودم خوب!

بچه ها حواستون باشه این چیزی که به اسم عشق رمانتیک تو دنیای مدرن هست عشق نیست نوعی از هوس است نه اون هوس زشت، یه هوسی که به قول شیخ بهایی شیطان زیبا به ما جلوه ش داده، یعنی تا جایی که من فهمیدم عاملش شیطانه درونه نه فرشته ی درون که بگی عشق پاکه و محبته و از طرف خدا اومده، منم تو ناخودآگاهم این بوده که سمت هوس نرم برای همین بدون اینکه من بفهمم عمل می کرده!

یعنی به زبان ساده من اونو برای خودم می خواستم اون هم منو به خاطر خودش می خواسته این عشق حقیقی نیست، شاید قلبمون هم درگیر شده باشه و لرزیده باشه اما شیطان لرزوندتش!

حالا سوال اینجاست اگه عشق رمانتیک راه ازدواج نیست، ازدواج سنتی هم که معایب خودش رو داره پس جوون ها چگونه با هم آشنا بشند؟! از ما که گذشت ولی علما و مسئولین یه فکری لازمه بکنند!؟

صبح شنبه بخیر

سلام صبح شنبه تون بخیر

به نظر میاد امروز روز خوبیه!

آفتاب داره می تابه!

پرنده ها دارن می خونن!

ولی فکر کنم هوا کثیفه!

باید تو خونه بمونیم!

انرژی خیلی خوبی دارم!

برای شما هم یه روز پر انرژی آرزو می کنم!

شاداب و شادمان باشید!


بعدنوشت: می خواستم برم بیرون یک دفعه انرژیم افت کرد سرم یه جوری شد!

حکایت زاهد


زاهدی در روزگار گذشته، در صومعه ای صد سال عبادت کرد.
پس هویٰ بر وی غلبه کرد و معصیتی بر وی برفت.
پس از آن پشیمان شد. خواست که به محراب عبادت باز شود.
چون قدم در محراب نهاد، شیطان بیامد و او را گفت:
«ای مرد! شرم نداری؟ چنان کار کردی و اکنون به حضرت حق می آیی؟»
و خواست که او را از حق نومید گرداند، تا نومیدی [باعث] زیادت گناهان وی باشد.
در آن حالت، در دل ندایی شنید که ؛
﴿بنده ی من، تو مخصوص به من هستی و من متعلق به تو
و به این فضول بگو که تو چه کاره ای؟!﴾

#کشف_الاسرار
#رشیدالدین_میبدی

عشق نیست!

به خدا این چیزی که به جای عشق به ما گفتن عشقه، عشق نیست، تملک و خودخواهی هست! 

عشق طرفش رو آزاد می گذاره، عشق بهت بال و پر میده، نه اینکه بکوبدت، خردت کنه، ریزت کنه، تحقیرت کنه، باهات بازی کنه!

عشق باعث رشده نه نابودی طرف!؟

بعدم حتما دیدید دو طرف بعد یه مدت از هم خسته میشند، از هم دلزده میشند، این خودش نشون میده که احساس بینشون عشق نبوده هوس بوده!

از همه ی اون هایی که تو سال ها از این حس ها به من داشتند خواهش می کنم من رو رها کنند، از فکر من بیان بیرون، این همه سال بهم نرسیدن بعدم نخواهند رسید!

خودمم سعی می کنم دلم رو نجات بدم از دست اون حس ها و هواها!؟ به خدا اگه بهم رسیده بودیم صد باره جدا شده بودیم!؟


بعد نوشت: من خسته ام، من فقط می خواستم زندگی کنم خوشبخت باشم ولی نشد، چرا با من دشمنی می کنید آخه!؟ چی کارتون کردم؟!


تکه کتاب: 

عشق نوعی میلاد است. اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته‌ایم. اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که می‌توانی به خاطر او انجام بدهی، تغییر کردن است! باید چندان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.

 ملت عشق _  الیف شافاک


#تیکه_کتاب
اغلب به نام عشق می خواهیم دیگران را خرد و خمیر کنیم و به شکل دلخواه خود در آوریم اما این عشق نیست،
تملکی خودخواهانه است که به جای رهایی و آزادی، اسارت می آورد.
 #از_دولت_عشق
 #کاترین_پاندر

روز نوشت سرگیجه ای

از دیشب سرگیجه ام!

دیشب داشتم آهنگ گوش می کردم این طور شدم!

آهنگا سرگیجه ام رو بیشتر می کرد!

دیگه خوابیدم!

توی خواب با لرزش بدن بیدار شدم!

فکر کردم زلزله است!

اما چراغ و شیشه ها نمی لرزید!

دوباره خوابیدم!

الانم خوابم میاد!

ولی به اندازه ی کافی خوابیدم!

آهنگم نمیشه گوش بدم سرگیجه م بیشتر میشه!

سرگیجه ام البته خفیفه!

پنجره رو باز کردم هوا بیاد!

گفتم بیام بنویسم!

دوست دارید در چه موضوعی بنویسم؟!