ای کاش زندگی واقعی شکل داستان های توی فیلم و سریالا بود!
ای کاش زندگی واقعی شکل داستان های تو کتاب ها بود!
ای کاش عشقا مثل عشقای تو آهنگا بود!
ولی این طور نیست زندگی وقتی تو خواب و خیال باشی با یه سیلی محکم میزنه تو صورتت!
زندگی واقعی هیچ شباهتی به داستان ها نداره!
یک داستانیه که تو هیچ کتابی ننوشته!
منحصر به فرده!
و اصلا جذاب نیست کسی بخواد این داستان رو کتاب یا فیلم و سریالش کنه!
پر افت و خیز و مصیبت و رنج!
کی دوست داره داستان رنج آدما رو تماشا کنه؟!
از بچگی از درس تاریخ بدم می اومد وجه داستانیشو دوست داشتم اما اتفاقات و خیانت هایی که آدم ها در حق انجام داده بودند حالم به هم می زد، به خصوص تاریخ معاصر ایران!
اتفاقا چند سال اخیر کتاب های تاریخی گرفتم که بخونم ولی چند ورقشون رو خوندم خوشم نیومد گذاشتم کنار!؟
حالا چیزی که مهمه همین تاریخه، ما تاریخدان نداریم تا تاریخمون رو بررسی کنه تا دیگه لازم نباشه تاریخ رو تکرار کنیم، کشورهای غربی تاریخ ما رو بهتر می دونن!
هر کس تو ایران تاریخ بخونه بقیه بهش می خندن و هیچ شغلی هم پیدا نمی کنه، برای همین وضعمون اینه!
گاهی فکر می کنم ماها رو می فرستادن ریاضی و تجربی که دکتر و مهندس بشیم که بی خطر باشیم اگرم اعتراضی داشتیم بفرستنمون کشورهای مهاجرپذیر به عنوان نیروی کار اونا، واقعا بعید می دونم اتفاقی این قدر قشنگ برنامه ریزی شده باشه!؟
امروز طوفان شد!
باران تندی اومد!
برق های خونمون اتصالی کرد!
الان یه فیوز اصلی پریده!
من با اینترنت گوشی اومدم!
تلویزیون قطعه!؟
بیکار موندم!؟
************
چند روزه همه ی کتاب هایی که می خوندم رو جمع کردم!
فقط صحیفه سجادیه چون تفسیر قرآنه و خود قرآن رو میزمه!
امروز خوندم یه کوچولو!
امروز هنوز افکارم رو یادداشت نکردم!
بعد از ظهری قبل بارون رفتم پیاده روی!
خرید از سوپرمارکت هم کردم!
************
یه چیز جالب که دیدم!
مولانا میگه دل رو از هر جور کینه ای پاک کن!
اما امام سجاد میگه خدایا کینه منو نسبت به دشمنم و دشمن خودت بیشتر کن و من رو بر اون پیروز کن!؟
من خودم دیدگاه مولانا را بیشتر می پسندم!
سعی کردم بدون کینه کاری کنم اما انگار همیشه بوده!؟
ولی بالاخره یه روز ازش پاک میشم!
حالا یه عده آدم ها هستند طرفدار امامان شیعه اند و طبق روش اون ها عمل می کنند!
نمیشه بهشون گفت اشتباه می کنند!
تازه نمیشه یه نسخه رو بگیری موقع هر بیماری استفاده کنی!؟
واسه هر بیماری لازمه متخصص نسخه ی جدید بده!
اگه مثل من هم خوددرمانی کنید بیماریتون ممکنه طول بکشه!؟
اما متاسفانه امروز متخصص قابل اعتمادی در حوزه ی دین و معرفت نداریم!؟
مجبوریم کجدار و مریض بریم جلو!
با سعی و خطا!؟
امیدوارم آخرش به جاهای خوبی برسه!
دیشب خواب های پر مسئله دیدم!
بابام و خواهرام بودن!
یه ساختمون آتش گرفته بود!
بعد که رفتیم توش آتشی نبود!؟
یه سری آدم غریبه اونجا زندگی می کردند!
گفتگوهای عجیبی بینمان رد و بدل شد!
یادم نمونده!
خواب دوستای راهنماییم رو هم دیدم!
از وقتی بیدار شدم خواب آلودم!
کمرم درد می کنه!
نمی دونم چمه دوست دارم جیغ بکشم!
رفتم تو حیاط نفس عمیق کشیدم!
دادم زدم!
گلم بو کردم!
توت هم خوردم!
الانم چای نبات با عرق نعناع خوردم!
گفتم شاید دستگاه گوارشم مشکل داره!
مدیتیشن هم کردم بیشتر می خواستم ناله کنم!
فکر کنم دیگه لازمه مشروب و مواد بزنم!؟
**************
دیروز با یکی از دوستای کارشناسیم چت کردم!
دچار بحران میانسالی شده بود!
شوهر داره و دو تا پسر!
دیگه از مشکلاتش گفت!
منم تا جایی که می دونستم راهنماییش کردم!
دیروز روز خوبی بود!
بهش میگم احساس پیری می کنم!
میگه خنده به این قشنگی و صورت به این شادابی داری چرا این جوری میگی؟!
گفتم درونیه ظاهرم نشون نمیده!
همین الان ظاهرم خوبه اما درونم جنگه!
دیروز نوشتم آدم ها به اون بدی نیستند که من فکر می کنم!
خواب دیدم که نشون می داد آدما بدند!؟
الانم حالم بده چون که ناخودآگاهم زورش بیشتره و می خواد منو بیشتر تو لاک خودم ببره!؟
ازتون عذر می خوام اگر امیدوارتون کردم اما درگیر خودمم!
من فقط موندم تنهایی چه کار کنم!؟
وقتم رو چه جوری پر کنم!؟
دیروز گفتم دین به عالم معنا میده!
واقعا فکر کنم باید برم دنبال دین!
اون چیزی که درونم می خواد همینه!
فلسفه و روانشناسی و کامپیوتر و انواع علوم فقط کنجکاویم رو بر می انگیزه و برام هیجان آوره!
اما اینا برای جوانی بود!
الان که دیگه میانسالم مطالب دینی بهم آرامش میده!
همین صحیفه ی سجادیه که دارم می خونم لا به لای دعاهاش تفسیر قرآن میگه!
دوستم دیروز میگفت نهج البلاغه میدونم که یه چیزی برام داره!
منم بهش گفتم تا حالا چند بار شروعش کردم ولی ولش کردم!
منم باید دقیق بخونمش!
یه کتاب گرفتم اسمش سیرت رسول الله است!
چند سال پیش دنبالش بودم گفتن چاپش تموم شده!؟
اون روز تو شهر کتاب سجاد اتفاقی دیدمش نسبتا خیلی ارزون بود!
کتاب های دینی فقط شادابی و جذابیت نداره!
یکنواخته!؟
ولی دیگه این بهانه ها برای دوران جوانی بود!
خوب وقتی آدما حسابش رو می کنن می بینن یه عمر باید خودشناسی و مطالعه کنن برای همین این کار رو نمی کنن!؟
کار سخت و پیچیده ای هم هست!
میرن دنبال چیزای ملموس!
حتی الان کسی دنبال علم نیست!؟
اول لازمه روش علمی یاد بگیری بعد بری دنبال خودشناسی!
وگرنه سردرگم میشی!
خلاصه که کاری از دستم برای دنیا برنیومد!؟
به نظرم هر کسم اول لازمه دیوانگی هاش رو برطرف کنه بعد دنبال نظر دادن بره!
وگرنه بعضی از نظراتش باعث گمراهی دیگران میشه!؟
منم تازه چشمام باز شده و عقل اومده تو کله ام!
حالا باید دوباره از نو شروع کنم به خوندن کتاب های قبلی!
****************
افغانستان سیل اومده چه سیلی!؟
ان شاالله خدا بهشون کمک کنه!
درگذشتگان رو خدا بیامرزه و بازماندگان رو صبر بده!
کنترل روی زندگی خود داشتن به معنای قبول مسئولیت هر آنچه هستیم و شرایط موجود است!
این خیلی راحت است که تقصیر هر چیزی را گردن دیگران بیندازیم و هیچ کار نکنیم چون تقصیر آن هاست اما اگر ادعا داریم آدم خاصی هستیم لازم است ذهنمان را با پر از فکر در مورد دیگران نکنیم و سررشته ی امور را بدست بگیریم و در حد خود تاثیرگذار باشیم!
اگر توقعمان را از دیگران و جهان و خودمان کم کنیم و بر عکس توقع اتفاقات بد داشته باشیم دیگر هیچ گاه احساس نفرت در ما بیدار نمی شود، ما کار خود را به نحو احسن انجام می دهیم و نتیجه را به کائنات می سپاریم، شاید نهالی که می کاریم زود ثمر دهد یا زمانی طول بکشد که ثمر بنشیند به هر صورت ما هر روز به آن آب می دهیم و رسیدگیش می کنیم!
برای درک بیشتر این موضوعات به کتاب زندگی عاقلانه از آلبرت الیس مراجعه کنید!