باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

شفای زخم عاطفی

امروز تصمیم گرفتم آدم هایی بهم بدی کردند رو ببخشم چند تا مقاله خوندم نوشته بود اول باید زخم های عاطفیت رو شفا بدی بعد می تونی ببخشی و تا جایی که من فهمیدم برای هر کس این شفا دادن فرق می کنه!

خلاصه که خودمو شفا دادم و سبک شدم و تونستم رها کنم چون که نوشته بود قبول کنید آدم ها اشتباه می کنند و خوب دیدیم که خودمون چه راحت اشتباه می کنیم شاید نیت بدی نداشتند اما شده دیگه یه آن به هر دلیلی کنترل از دستشون خارج شده!

لینک 1https://roozaneh.net/fun/profile-picture/%D9%85%D8%AA%D9%86-%D8%A8%D8%AE%D8%B4%D8%B4/

لینک 2https://www.sublimiran.com/what-is-forgiveness/

لینک 3https://www.beytoote.com/psychology/khanevde-m/emotional-wounds-healed.html?m=1

لینک 4https://www.arnusha.ir/%D8%B4%D9%81%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%AD%DB%8C-%D8%B9%D9%85%DB%8C%D9%82/

زندگی چیست؟!

آقای علیرضا افتخاری همیشه می خوند: زندگی چیست؟ خون دل  خوردن، زیر دیوار آرزو مردن! 

ما بچه بودیم نمی فهمیدیم چی میگه اما حالا یه جورایی می دونم گویا دیگه وارد میانسالی شدم و خیلی چیزها رو با پوست و گوشت و استخونم فهمیدم!

خوب انگار قاعده ی دنیا همینه، نمیشه که واسه من استثنا قائل بشه اما من هنوز راحتی رو می خوام میگن این راحتی رو ترجیح دادن واسه اینه که هنوز کودکی و کودک درونت حقیقت زند گی رو قبول نکرده هنوز تو عالم بچگی هست!

بعضی بچه ها هستند واسه درس تحت فشار قرار می گیرند کلی استرس می کشند ولی من این طور نبودم از طرفی باهوش بودم از طرفی هم والدینم می دونستند بهم فشار بیارند جواب برعکس می دم کلا هم درس خوندن دخترا خیلی براشون مهم نبود اتفاقا دخترا بهتر درس خوندند و خوب به راحتی درس خوندم و بالا اومدم سختی نکشیدم! سختی رو از وقتی کشیدم که رفتم سر کار!

خلاصه روی مرزم بین جوانی و میانسالی نوسان می کنم و در کش و قوسم از طرفی می خوام راحت باشم از طرفی هم می خوام رشد کنم!


پی نوشت: اصل آهنگ مال یه خواننده ی افغانستانی هست به نام احمد ظاهر، ریمیکسشم هست حال و هواش فرق داره قشنگه

خواب دوستان راهنمایی

دیشب خواب دوستان راهنمایی رو دیدم از دوست نزدیک تا همکلاسی و همسرویسی تو خواب بودند!

نمی دونم چرا این قدر خوابشون رو می بینم دوستانی داشتم که اخیرا با هم دوست شدیم اما یک بارم خوابشون رو ندیدم!

اصلا از یه سنی به بعد هر چی بزرگ تر شدم کمتر خواب آدم های اون زمان رو دیدم بیشتر خواب هام تو گذشته ها بوده!

این خواب عشق های سابقم می بینم شاید همینه آدم هایی که تا خواسته رابطه شکل بگیره یه چیزی شده که کنار کشیدم، خوب اون قدرها هم دوسشون نداشتم قاعدتا!

اما کودک درونم فکر می کرده نیازهاش برطرف میشه همون طور که تو نوجوانی بین اون افراد خوش بوده و من فکر می کنم هنوز یه بخشم نوجوون مونده و بالغ نشده و هنوز تو همون فضا ها سیر می کنه!

این حرفا رو زدم که نتیجه بگیرم خواب های عشق های سابقم که می بینم نشون نمیده اونا هنوز بهم فکر می کنند بلکه نشون میده بخشی از من بهشون نیاز داره و با خواب دیدن خودش رو ارضا می کنه!

واقعا باید فکری برای خودم بکنم یک خودکاوی اساسی به بخش هایی که نادیده گرفتمشون و یا سرکوبشون کردم که خودشون رو تو خواب نشون میدند!

عصبانی شدم

نمی دونم چرا عصبانی شدم؟! توی یه گروهی بودم همه شون ادعای معنویت داشتند منم دیدم هی باید باهاشون بحث کنم لفت دادم!؟

حالا از وقتی لفت دادم عصبانی هستم و سرم درد می کنه نمی دونم چرا!؟

یه کانال پیدا کردم در مورد روانشناسی میان سالی هست خیلی خوبه البته گفت و گو ها رو غیر قانونی گذاشته تو سایتش رفتم نزدیک 2 میلیون تومن بود! خیلی گرون میگیرن این سایت ها ولی مباحثی که مطرح می کنه خیلی خوبه و آگاهی بخشه!

مثلا میگه عاشق هر کی که میشی پروژکشن خودته و اینکه کسی که عاشق میشه دنبال نیاز کودک درون خودشه بعد از یک سنی می فهمی نیازهای کودک درونت رو خودت باید برطرف کنی و توقع از بقیه نداشته باشی!؟

آخیش سرم بهتر شد! تا بعد!

قربانی نشان دادن و جلب ترحم

یک استوری در اینستاگرام خواندم با این مضمون که قربانی نشان دادن خود، اینکه بگویی کسی دوستت ندارد، اینکه بگویی کسی قدرت را نمی داند و ... برای جلب ترحم دیگران کاری مبتذل است و نشان فرومایگی یک نفر می باشد!

اول لازم است بگویم که آقای چخوف جای ما نیست که این حرف ها را می زند دقیقا دارد قضاوت می کند و به ما برچسب می زند!

دوم این که خوب مادر و مادربزرگ و هر کس دورمان بوده است همین حرف ها را به ما می زد و ما هم که کودک یا نوجوان بودیم گوش می کردیم البته که نمی دانستیم چه می گویند و درونشان چه خبر است و نمی دانستیم دنبال جلب ترحم هستند!

سوم باشد من دیگر این کار را نمی کنم اگر دیگران این طور فکر می کنند و البته دیدن عاقبت نسل های پیش هم درس بزرگی می دهد که اگر می خواهی به سرنوشت آنان دچار نشوی بگرد و راهی پیدا کن که از این مهلکه به درآیی وگرنه اوضاعت خیلی بدتر از آن ها خواهد بود!؟

آری من دیگر خودم لوس نمی کنم به کودک درونم خودم می رسم تا نیازی به جلب محبت دیگران نداشته باشد می گویند باید طرحواره هایت را درمان کنی فعلا می خواهم با کتاب و اینترنت این کار را بکنم چون حوصله ی مشاور روانشناسی را ندارم اگر جواب نگرفتم دیگر مجبورم مراجعه کنم!