باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

رفاه و آزادی

از وقتی یادم میاد دنبال آزادی بودم والدین من هر دوشون سختگیر و کنترلگر بودند بیچاره ام کردند تا وقتی که مریض شدم و دست از سرم برداشتند البته گاهی بازم یه دخالت هایی می کردند!؟

ولی پارسال که می رفتم پیش مشاور، نمی دونم به مامانم چی گفت که رفتارش از اون موقع عوض شده و دیگه کاری به کارم نداره!؟

اما حالا اصلا از رفاه و آزادی لذت نمی برم!؟ زندگیم یکنواخته!؟ خود اون کش و قوس ها و جنگیدن ها لذتبخش تر بود!؟

آیا من روانم مریضه؟! خخخخخ

رفاه مردم

صبح مقاله ای نوشتم در مورد اینکه حاکمان کشورهای خاورمیانه با فشار اقتصادی می خواهند مردم را کنترل کنند متاسفانه این افراد توجهی ندارند که نفرت و خشم مردم را نسبت به خود بر می انگیزند!

در عوض اگر مردم در رفاه باشند و نظام سیاسی عادل باشد مردم چرا باید آن ها را نخواهند و به آن ها علاقه و احترام نگذارند؟! کسانی مثل کوروش بزرگ و داریوش بزرگ یا انوشیروان نامدار در زمان قبل از اسلام همین گونه مردم را علاقمند به خود کردند و نام خود را جاویدان کردند و هنوز مردم ایران داستان هایی که از آن ها نقل می شود را دوست دارند!

متاسفانه این گونه فشار آوردن به مردم از زمان خلفای اسلامی باب شد و هنوز ادامه دارد امیدوارم با یک رفرم جدید شیوه ی جدید حکمرانی در ایران صورت بگیرد و الگوی بقیه کشورهای اسلامی شود.