باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

احساسات

وقتی خیلی بچه بودم به این نتیجه رسیدم که احساسات و عواطف چیز خوبی نیستن باعث می شوند آدم خجالت زده بشود.

در فیلم و سریال های آمریکایی هم می دیدم آن ها احساساتشان را دوست ندارند و انسان منطقی جایگاه والاتری از انسان عاطفی دارد.

بنابراین احساساتم را سرکوب کردم و هیچ وقت واکنش احساسی نشان نمی دادم این برای دخترهای ایرانی که عاطفی بودند اصلا جالب نبود و به خاطر همین دوستم نداشتند.

در اوایل نوجوانی بیماری های دستگاه گوارش به سراغم آمد البته به شکل خفیف و من نمی دانستم این ها بیماری هست تا اینکه در میانه ی دهه ی بیست سالگی اوضاع وخیم شد و بیماری های دیگر هم به سراغم آمد.

بعد از کلی تحقیقات فهمیدم بیشتر مشکلات من به خاطر سرکوب شدن احساساتم است و البته در همان آمریکا هم خیلی از مردم به سرنوشت من دچار می شوند! فهمیدم در حق خودم جنایت کرده ام.

خلاصه اینکه هنوز خوب نشده ام و این بیماری ها هم بهتر نشده اند چند سال سعی کردم با طب مکمل و یوگا رفعشان کنم اما جواب خاصی نگرفتم.

اما چیزی که یاد گرفتم این بود که نمی توانی با طبیعت خودت مقابله کنی و بخواهی چیز دیگری باشی چون طبیعت قوی تر از خودآگاه است و می خواهد راه خودش را برود.

کالبد ها

باز ذهنم یک جوری هست!؟

نمی دانم چه جوری هست!؟

شاید برای اینکه امروز قهوه خوردم!؟

از صبح که بیدار شدم کج خلق بودم!؟

از ظهر بهتر شدم ولی قهوه خوردم یک مقدار ذهنم خیلی فعال هست!؟

یک چیزی خوندم از اشو خیلی عجیب بود!؟

گفتش که ذهن در مغز نیست اما در دنیای غرب تصور می شود ذهن در مغز هست!؟

در بعضی فرهنگ ها محل ذهن را در شکم می دانند!؟ وقتی چنین باوری داشته باشی ذهن جور دیگری عمل می کند و واکنش تو هم متفاوت است نسبت به کسی که جایگاه ذهن را در مغز می داند!؟

خیلی عجیب بود این حرف؟! خیلی؟!

در ضمن گفتش موقع عمل جنسی اگر ذهن از مغز به اندام تنانسلی جا به جا نشود ارگاسم اتفاق نمی افتد!؟ اینم خیلی عجیب هست!؟

یک بار دیگر ازش خوانده بودم وقتی به ارگاسم می رسی برای چند دقیقه به حالت بی ذهنی می رسی و یک دلیل علاقه ی مردم به سکس همین هست!؟ این هم خیلی عجیب هست!؟

واقعا بدن انسان خیلی عجیب است البته می دانید که از نظر هندی ها ما چند کالبد داریم یکی از کالبدهایمان جسم فیزیکی است و ذهن خودش یک کالبد دارد کالبد ذهنی و کالبد عاطفی هم داریم و کالبدهای دیگر!؟ خیلی عجیب است خیلی!؟

عجیب ترینش این است که این کالبدها با هم در ارتباطند یعنی من الان قهوه خوردم قاعدتا باید فقط روی کالبد فیزیکی من اثر بگذارد ولی روی کالبد ذهنی و حتی عاطفی من اثر گذاشته است!؟

تا جایی که من می دانم علم این ها را قبول ندارد شاید روزی که کشف شود این گونه که هندی ها بیان می کنند نباشد و جزئیات آن کشف شود و کشف شود این ها چگونه با هم رابطه دارند!؟

ولی خیلی عجیب است خیلی!؟

مورد عجیب تر این است که عمل جنسی این قدر با اهمیت است  مثل هوا و غذا حیاتیست اما ما در جامعه ای بوده ایم که سعی در سرکوب آن داشته است!؟ سعی در پست نشان دادن آن داشته است!؟ واقعا چرا؟! ما هم سرکوبش کردیم!؟ چوبش را هم خوردیم!؟

مدیریت هیجانات و احساسات

در مرام قدما یک اصل وجود دارد آن هم اینکه با یک تشویق یا تحسین پر از شادی و غرور نشوی و با یک انتقاد یا توهین پر از ناراحتی و خشم و یا ناامیدی نشوی!

البته این را می توان به تمام هیجانات و احساسات و عواطف تعمیم داد.

راه حل این نیست که احساسات و هیجاناتت را سرکوب کنی یا نادیده یشان بگیری بلکه باید این قدر به افکارت هوشیار باشی که وقتی از بیرون کسی با تو طوری حرف می زند که احساساتت تحریک می شود در افکاری که بالا می آیند مداخله کنی و فرمان قطع فکر به آن ها بدهی و نگذاری افکار و احساساتت مثل یک دریای خروشان تو را این سو و آن سو ببرند.

البته که خیلی سخت است اما قابل انجام است اگر کمی بین کنش دیگری و واکنش خود مکث و تامل کنیم و آرامش خود را در اعماق قلب خود حفظ کنیم.

وسوسه ی زیاد حرف زدن و سریع جواب دادن یا جواب دندان شکن دادن همیشه با آدمی هست اما ما گولش را نمی خوریم چون که به خودمان احترام می گذاریم.

البته اگر واکنشی متعادل داشته باشیم از همه بهتر است اما این واکنش نباید مدت زمان زیادی در روح و ذهن و جسم ما باقی بماند باید سعی کنیم هر چه سریع تر از غلیان احساسات خارج شویم.

خاموشی و سکوت هم شیوه ای از واکنش است اما این را باید بدانید اگر در عمق وجودمان هم این سکون است این کار را انجام دهیم وگرنه در طول زمان دچار بیماری های روانی یا روان تنی خواهیم شد.