باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

یک نقطه قوت

بچه که بودم توی تلویزیون هنرمندان باسابقه و صاحب سبک رو نشون می داد که خیلی مردمی بودند و به بقیه ی مردم فخر نمی فروختند و خودشون رو بالاتر از مردم نمی دونستند من هم از این اخلاقشون خوشم اومد و سعی کردم توی زندگی خوی مهربان  و قروتن داشته باشم!

در خانواده مادری این جوری نبود که بخوان از عمد خودشون رو بالاتر از بقیه نشون بدند اما ناخودآگاه گاهی یه رفتارهایی داشتند که نشون می داد خودشون قبول دارن برتری دارن البته شاید منم همین طور باشم چون کلا از بچگیم حس می کردم با بقیه ی آدم ها فرق دارم و این تفاوت هم برام دلچسب بود تا اینکه توی سنی به این نتیجه رسیدم معمولی باشم که البته هر کارم کردم نشد!

بگذریم اگر واقعا بتونی علی رقم تفاوت و برتری که داری به اون هایی که ازت پایین ترند فخر نفروشی و دچار عجب و غرور نشی این یک نقطه ی قوت تو زندگیت به حساب میاد و آدم فروتن کلا دلچسب تره البته فروتن واقعی نه کسی که از سر غرور، فروتنی رو انتخاب می کنه!

یک نقطه ضعف دیگر

از بچگی به ما یاد دادند به آنچه هستیم افتخار کنیم نمی گویم خیلی عالی هستیم اما حسرت زندگی بقیه را نمی خوریم البته شاید دیگران چیزهایی داشته باشند که به چشممان بیاید اما به ما یاد داده اند سرمان در زندگی خودمان باشد و این کار درستی نیست که ببینیم کی در زندگی اش چی دارد!؟

این شاید یک اصل اخلاقی باشد که من نمی دانم بهش چه می گویند اما به زبان ساده اگر چشم به زندگی دیگران داشته باشیم و از انچه هستیم شرمنده باشیم خواهی نخواهی توسط اجتماع و تلویزیون و شبکه های اجتماعی فریب می خوریم و جذب آنچه کمبود داریم می شویم و می شویم بازار مصرف و آن ها از این ضعف ما استفاده می کنند و ما را ابزار دست خود می کنند و ازمان پول در می آورند!

گاهی یه کم از خودراضی بودن و به خود افتخار کردن با تمام کمبودها و کاستی ها خوب است آن قدر که دچار عجب و غرور نشویم و خودمان را از این حجمه ی جامعه حفظ کنیم!


بعدنوشت: من که به شخصه ترجیح میدم جوری زندگی کنم و بپوشم و بخورم و بخوابم که دوست دارم آزادی یعنی همین، نظر دیگران هم اگر از روی خیرخواهی و درست باشه شاید گوش بدم وگرنه اصلا برام مهم نیست، هر کی هر چی می خواد بگه!؟

یک نقطه ضعف

اگر ما نمی توانیم یک نفر را ببخشیم و نه آن بخششی که دیگر دلمان پاک شود بلکه فقط بگذریم و قبول کنیم آدم مقابل ما هم اشتباه می کند همان طور که اگر خودم اشتباه کنم دوست دارم دیگران مرا ببخشند پس من هم با دیگران همان طور رفتار می کنم و می بخشمشان!

اگر نمی توانیم بعد از یک مشاجره و دعوا به حالت متعادل خود بازگردیم این یک نقطه ضعف است چرا توقع داریم وقتی عصبانی هستیم و توهین می کنیم دیگران ما را درک کنند اما خودمان حاضر به درک عصبانیت دیگران نیستیم؟!

این ها همه نشانه ی خودخواهی و خودپسندی است، نشانه ی یک انسان رشد نیافته که مثل یک کودک فکر می کند مرکز عالم است و خوب یک کودک فکر می کند مرکز عالم است اما ضعیف است و نمی تواند دید وسیع داشته باشد!

اگر می خواهید دیگران شما را درک کنند آستین هایتان بالا بزنید و سعی کنید دیگران را درک کنید، سعی کنید به دیگران فرصت دهید انسان های بهتری باشند نه اینکه کاری کنید که روی زشتشان را بالا بیاورید این هنر نیست اوج حماقت است!