باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

من و خواب هایم

اون روز که دو نفر رو لعنت کردم بعدش پریود شدم ولی شدتش خیلی کم بود فکر کردم اولشه بعد مثل همیشه میشه اما نشد امروز دیگه داره تموم میشه، دفعه قبلی هم نسبتا کم بود فکر کنم دارم یائسه میشم! خخخخخ

حالا دیشب خواب دیدم رفتم دکتر زنان، یه مجتمع مسکونی بود در یه طبقه ش یه واحد من داشتم در یه طبقه یه واحد دکتر زنان داشت بعد که رفتم پیشش گفت وقت ندارم کلیدم رو گرفت نگاه کرد آقا نگو با کلید خودش اشتباهی جا به جا کرده بود رفتم خونه م در واحدم باز نمیشد حالا رفتم واحد دکتر، منشیش اومده میگه دکتر رفت میگم کجا رفت کلیدامون جا به جا شده! خلاصه بالاخره برگشت کلیدمون رو داد ولی کلید من قبلش نقره ای بود الان که بهم داد طلایی شده بود ولی در خونه مو باز کرد هی با خودم می گفتم نکنه دکتر رفته یه کلید از رو کلید من زده استرس گرفته بودم! خخخخخ

فکر کنم تعبیرش اینه که دکتر نرم! خخخخ

میای بخوابی یه زمانی حالت خوب بشه یه خوابا می بینی که میگی ای کاش نخوابیده بودم! خخخخخ

راستی بیرو مجتمع یه زمین آسفالت بود خواهرام داشتن اونجا تاب بازی می کردن بغلشم یه دشت گل بود

بعدنوشت: تعبیر خوابم خیلی جالب بود دیروز گفتم اولویت من زندگی فردیم هست حالا تو تعبیر خواب میگه شاید باید تو اولویت هاتون تجدید نظر کنید، فکر کنم خواهرام نشانه ی خانواده بودند و دشت گل نشانه ی اجتماع، واقعا یعنی باید تو اولویت هام تجدید نظر کنم؟! من دوست دارم بچسبم به خودم، آخه تمرکز من همیشه روی یه کار میتونه باشه مولتی تسک نیستم! :/

من خودم رو سر کار گذاشتم!

چند وقت پیش فکر کنم اواخر بهار بود چند تا خواب پشت هم دیدم و فکر کردم خبر از آینده می دهند اما فکر کنم اشتباه کردم خواب هام تعبیر نشد و من همین طور هفته ها و ماه ها رو از دست دادم، 

دیگه واقعا باید یه تکونی به خودم بدم، دیگه خونریزی بین پریودم ندارم، خوب شد، همه ش از اتفاقات اجتماع بود، فکر کنم ناخودآگاهم داشت پیغام می داد که کار هر کس نیست خرمن کوفتن، گاو نر می خواهد و مرد کهن، من دل نازک چه به سیاست و آدم های قصی القلب!؟

من فقط کاری که بلدم رو انجام میدم نوشتن، اونم فقط در حوزه ی معرفت و اخلاق، شاید خلقیات ما ایرانیان تغییر کرد، یک کتاب به همین اسم هست بخونید جالبه خلقیات ما ایرانیان!

روزنوشت فناورانه

دیشب یه خوابی دیدم!

یه دستگاهی بود گرد و استوانه ای!

مثل یه میله!

بعد هر دستگاه الکترونیکی روش باز میشد!

می چرخید!

به تعداد متفاوت برای آدم های مختلف باز میشد!

اصلا یه چیز فضایی بود!

تو خوابم دوستام و آشناها می خواستن بفرستنم دکتری بخونم!

این نمونه پروژه ی یه نفر بود!

کارش گرفته بود، تو تهران و مشهد و قشم دفتر داشت!

من اولش گفتم برم دکتری بخونم!

بعد یاد معدل فوق لیسانسم افتادم!

گفتم نه میام پیش شما کارآموزی!

دیگه نمی دونم چی شد بیدار شدم!

**********

دیشب به عمه هام تلگرام دادم!

احوالشون رو پرسیدم!

یکیشون خنده ها و یه عالم ایموجی فرستاده!

فکر کنم حالش خوب نیست!

یه کم غیبت عمه بکنم! خخخخخخ!

**********

پریودم تموم نمیشه!؟

به خدا نمی دونم این چیه!؟

اگه تو طالع ما نوشته سینگل به گور، دیگه پریود می خوام چی کار!؟

حالا باز چند وقت نشم باز فکر می کنم مریض شدم!

یادش بخیر دوران مدرسه نمی گفتیم پریودیم می گفتیم مریض شدیم!؟

چه بچه های باحیایی بودیم!؟

مود پایین و اعصاب خورد

امروز صبح که بیدار شدم خیلی خوب بودم اما نمی دونم چم شد!؟ بعد از نوشتن مطلب قبلی رفتم پای تلویزیون اونم ماهواره، واقعا اعصابم خورد شد!؟ یکی نیست بگه مجبوری؟!

دیروز هم دوش گرفتم، هم راه رفتم، هم شکلات خوردم دیگه حوصله ندارم با این چیزا مودم رو بیارم بالا؟! پریودم هستم!؟

دو دست ماشین لباسشویی لباس شست و پهنشون کردم، الانم ولو شدم رو تخت، اعصاب ندارم آهنگ گوش کنم یه چیزی هم فهمیدم خواننده ها و آهنگ ها جدیدا موردی پیدا نکردند چون آهنگ های چند سال پیشم دیدم دیگه ازشون خوشم نمیاد!؟

دلم می خواد بخوابم ولی خوابم نمیبره!؟

بیرون صدای بوق و ماشین ها میاد، همه در تلاش و تکاپو هستند فقط منم که زندگیم این طوره!؟