باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

روزنوشت جوانه ای

اون شاخه های پیتوس که قلمه زده بودم ریشه دادن!

بعضی هاشون جوانه هم دادن!؟

خیلی زود عمل کردن!؟

5 تا بطری رو آوردم تو اتاقم!

گذاشتم تو طبقات کتابخونه!

اتاقم سبزتر شد!

بطری هاشم سبزه مال سونابه!؟

****************

امروز یهو ابری و بادی شد!

اصلا خنک شد!

 اون قدر گرم بود!

بزنم بیرون یه چرخ بزنم!


بعدنوشت: نمیرم بیرون دلم خیلی درد گرفت!

شعر بهار

ای آسمان بر من ببار
یک شاخه گل بر من بیار

تابش آفتاب چه زیباست
گل های نو در من بکار

#ماهش



*******************


وه هوا چه گرم است
ابرها را ببین چه نرم است

بهار متفاوتی می آید
مانند زرم است

#ماهش

خانه ام خاکستریست

خانه ام خاکستریست،

آسمانم آبیست،

دشت دلم خون است،

زیر پایم زمین سنگیست،

درخت وجودم سرسبز است،

گلم می نالد

و چشمانم می بارد

ببار ای باران ببار

بر دشت خونبارم ببار

سنگ ها را بشور و ببر

مرا به دریا برسان

مرا به زیر ابرها برسان

من خشکیدم

من در برهوت تنهاییم خشکیدم!

باران گرفت!؟

باران گرفت، بسیار شدید بارید!؟

ناگهان ابری ضخیم آمد!

رعد و برق زد!

بارید!


من هم چشمانم خسته است!؟

خوابم نمی برد!؟

فکر کنم هوا مرا گرفته است!؟

خواب آلوده ام!؟