باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

رابطه دوستی و اعتقادات و عادت ها

من همیشه گفته ام که یک نفر باید خودش بخواهد تغییر کند و یا به اعتقاداتی ایمان بیاورد نمی شود به زور کاری کرد باوری در مغزی وارد شود یا کسی عادت های مثبت پیدا کند یا دست از عادت های منفی اش بکشد اما این به این معنی نیست که من هم با آدم هایی که روش زندگیشان متفاوت است دوست خواهم شد زیرا همنشینی و دوستی باعث تاثیر آدم ها روی هم می شود البته یک زمانی این قدر به این موضوع واقف نبودم و رفتم با آدم های متفاوت دوست شدم و چوبش را هم خوردم از خودم دور شدم و هزار آسیب دیدم یعنی نمی دانستم این قدر بد هستند خودشان را خوب و روشنفکر یا دیندار جلوه می دادند اما حال می دانم به هر کسی نباید نزدیک شوم چون من های کاذب من به آن ها منتقل می شود و من های کاذب آن ها به من البته نه همه یشان آن بخشی که صفات من است اما تا به الان ظهور نکرده بود البته من هم آدم آنچنان پاک و خوبی نیستم و درون من هم مشکلات فراوان هست و برای همین می گویم همین ها را رفع کنم نمی خواهد مشکل دیگر برای خودم درست کنم!

مثال می زنم کسی که مشروب می خورد و سیگار می کشد یا مواد می کشد اگر از جامعه و افراد سالم طرد شود موجب می شود بیشتر در این عاداتش غرق شود اگر همه با اخم و بدرفتاری با او رفتار کنند او تغییر نخواهد کرد پس کمکش می کنیم تا عاداتش را معمولا هم از سر درد به آن ها روی آورده ترک کند ( حتی اگر خودش بگوید وابسته به این چیزها نیست و برای حال خوشش استفاده می کند بدانید چاخان می کند و حتی به خودش هم دروغ می گوید )‌ اما من که نمی روم با او دوست شوم و پیشش بنشینم و حرف بزنیم تا به من هم تعارف کند و من هم در رودربایستی بمانم و امتحان کنم و من هم درگیرش شوم! این ها با هم فرق دارد هر کس هم می گوید من این قدر محکم هستم که لب به این چیزها نمی زنم هم حرفش را باور نکنید، لغزش برای همه هست!

تازه می خواهم بگویم آن هایی که به ظاهر دیندار یا عرفانی یا گیاهخوار و این چیزها هم هستند هم می توانند آدم های خوبی نباشند و دنبال این چیزها رفته اند که به چیزهایی که می خواهند برسند گاه برای عوام فریبی سراغ این چیزها می روند من هم گول این تیپ آدم ها را خوردم پس خیلی باید در انتخاب دوست و شریک زندگی دقیق بود!

مهربان باشیم!

امروز یک جایی نوشته بود:

آدمها را تشویق کنید
بگذارید جوانه بزنند و‌رشد کنند
به آدمها انگیزه ی خوب شدن بدهید
مهربان باشید
دست از تلخ بودن بردارید
علت حال خوب آدمها باشید
وقتی به شما پناه می آورند

ولی تجربه به من گفته وقتی همیشه مهربان باشی، مهربانیت دیده نمیشه و تبدیل به وظیفه و یه چیز عادی میشه!؟

باید گاهی بد بود، تلخ بود، جز آدما رو درآورد وگرنه از مهربانی زیاد ترش می کنند، بالا میارن روت، بعد میگی بشکنه این دست که نمک نداره!؟

به نظرم در جاش باید مهربان بود و در جاش باید نامهربان بود، هر کی هم بدش میاد هری، دور آدم خلوت باشه خیلی بهتره تا پر آدم پر رو باشه!؟

محض خنده

آدما اکثرا دوست دارند خودشون رو بیشتر از چیزی که هستند نشون بدند، تیپ می زنند، آرایش می کنند، ورزش می کنند، از خودشون تعریف می کنند، نقاب های مقبول جامعه می زنند و ...

اما من از بچگیم بین بچه ها که بودم خودم خودمو دست می نداختم که بخندیم دیگه این عادت تو سرم موند، علاقه ی خاصی هم دارم که شلخته باشم و به خودم نرسم و یه کرمی بریزنم سر آدما البته اینا همه ش امتحانه می خوام ببینم کی وایمیسته، کی ولم می کنه، کدوم پر رویی می خواد سو استفاده کنه، کی دلش برام می سوزه، که البته هیشکی دلش برام نمی سوزه، شاید یه دلیل دیگه ش این بوده که خواستم این جوری جلب توجه کنم اما از اون جایی که من هر بلایی سرم بیاد خم به ابرو نمیارم، دیگه بی فایده بوده، سعی می کنم این عادتم رو ترک کنم چون این همه ساله هیچ جواب مثبتی نداده و یه بچه بودم این کار رو کردم و انجام دادنش بچگانه است!؟

ترک عادت های بد

داشتم فکر می کردم!

می گویند هر کس توسط والدینش و آموزگارانش تربیت نشود روزگار تربیتش می کند!

خوب من هم یک سری عادت ها از بچگی داشتم که خوب نبودند اما خودم این طور فکر نمی کردم و مصرانه می خواستم انجامشان دهم ازشان لذت می بردم!

اما حال می بینم که همه چیزم را از دست داده ام به خاطر آن ها!

واقعا قلبی پشیمان شدم و ترکشان می کنم چون که دیدم چه بر سرم آمده است و نمی خواهم در شصت سالگی افسوس بخورم!

متاسفانه خیلی چیزها که در جامعه ی امروزی بین جوانان باحال است از بعد شیطانی ما نشات گرفته است و برنامه ها بدآموزی دارند و در جهت منفی تبلیغ می کنند!

عادت جدید من!

متاسفانه تحت تاثیر دیگر وبلاگ های بلاگ اسکای، من عادت کردم در بلاگ اسکای گزارش روزانه بدهم و خوب این هم وقت شما را می گیرد هم باعث می شود سرم همه ش در گوشی باشد!

مدتی هم بود خیلی صادق شده  بودم و همه ی سیر تا پیاز زندگی ام را اینجا می نوشتم و این کار هم عادت بدیست!

دیگر فقط ایده هایم را اینجا می نویسم روزگار خوشی را با دوستان داشتم و از بابت پایه بودنتان ممنونم!

باید یاد بگیرم وقتم را با کارهای مفید پر کنم از پرسه زدن در اینترنت پرهیز کنم!