باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

من مریضم یه مریض بی اراده

دبیرستان که بودم بچه ها این شعر رو می خوندن من مریضم یه مریض بی اراده، تو مریضی یه مریضی یه مریض بی اراده!

البته این فکر کنم یه آهنگ بود برای عشق مثلا اما جالبیش اینه که من بعد از چند سال همون طوری شدم مریض و بی اراده و حالا هم پرخاشگر و بی اعصاب البته از اول بودم اما الان شدیدتره و به جای اینکه شکرگزارتر و قدردان تر و خندان تر بشم عبوس تر و غر غر رو شدم البته شاید چون که همه ش تو خونه ام این طور شدم شاید همه ش به خاطر بی قراری و کم صبری هست ولی نمی دونم چه کار کنم حالم خوب بشه!؟

جرعه ای عشق مرا نوشان ای خدا!

دیشب یه پشه اومده بود ملاقاتم، منم توی خواب بیدار میشدم و با کله بهش می زدم که بره یهو نمی دونم چی شد صداش قطع شد نمی دونم تو تاریکی چی کار کردم!؟ خخخخخ

یه خوابایی هم دیدم بابام اومده بود و خواهرم و زیرزمین رو بازسازی کرده بودن که اونجا محل کارشون بشه یه اتاقم واسه بچه ها، بچه های همسایه هم میومدن اونجا بازی! مگه من این چیزها رو به خواب ببینم که خانواده ی ما همه با هم باشند، خواهرم که میگه اینا القائات جامعه هست خیلی خانواده ها از هم پاشیده هستند هیچکدوم هم مشکلی ندارن منم مشکلی ندارم هر کسی می خواد سی خودش بره، بره اما ناخودآگاهم صمیمیت و شادی رو دوست داره برای همین بداخلاق میشم چون ندارمشون!

امروز روز عیده

امروز روز عیده و من عیدتون رو تبریک می گم اما فکر نمی کنم اکثر مردم خوشحال باشند چون که خارجی ها می خوان مکانیزم ماشه رو فعال کنن و تحریم ها بیشتر بشه و مردم فقیرتر بشن!

منم اعصابم خرده چون زورم به خودم نمی رسه از وقتی مریض شدم اراده ام ضعیف شده من خیلی با اراده بودم اما الان خیلی شلم و نمی دونم چه جوری حالم خوب میشه هیچ دکتری نفهمیده چمه فقط من حال بیماری دارم !

چند سالم هست زمین خوردم اما هیچکس دستم رو نگرفت حتی مشاورا که رفتم و کلی پول دادم کمکم نکردن و حالا من از این همه بی مهری آدم ها ناراحتم، منم دلم می خواد بی مهر بشم چطور هیجکس دست من رو نگرفت چرا من باید دست دیگران بگیرم؟!

خلاصه که میگم دنیا با من لجه امروز به جای اینکه حال خوش داشته باشم غمگینم و اعصابم خرده! شاید بزنم بیرون!


بعدنوشت: نمی دونم این وبلاگ چی داره که تا روش می نویسم حالم دگرگون میشه! اعصابم بهتر شد فکر می کنم خودم زندگی رو به خودم تلخ می کنم با بی صبری هام!


بعدنوشت بعدی: اعصابم دوباره بهم ریخت بستنی هم خوردم بهتر نشدم!؟

در مورد قدری بودن

خانمی به نام ضحی برای من کامنت گذاشته بود و گفته بود قدری بودن عقلانی نیست و ما خودمان انتخاب می کنیم و اختیار داریم و نباید قدری بود!

خوب این چیزی که می گویید برای اکثر انسان ها درست است فقط انسان های خاصی هستند که به درجه ای می رسند که خودشان متوجه می شوند باید قدری بشوند و تازه اینگونه هم نیست کامل قدری بشوی یعنی هر چه رخ بدهد قبول کنی چون نمی شود واقعا دیگران پیشنهاداتی بهت می کنند یا اتفاقاتی می افتد که بقایت رو به خطر می اندازد یا ضد دین و ضد اخلاق است نمی توانی بگویی چون من قدری هستم پس باید انجام دهم، این یعنی هنوز اختیار داری و قدرت اراده داری!

در مثنوی معنوی مولانا در جاهای گوناگون در مورد جبر و اختیار و قدری و جبری بودن صحبت شده و حتی می توان گفت بحث ها مخالف هم هستند یک جا یه چیزی گفته و جای دیگر عکسش را گفته است زیرا شرایط با شرایط فرق می کند و به عنوان یک انسان باید به هوش بود و در هر شرایط و موقعیتی تصمیم خاص همان شرایط گرفت!

در کل جوری که من فهمیدم هر طور به جهان نگاه کنی او هم همان طور برای تو عمل می کند چون تفسیرت از وقایع بر مبنای همان دیدگاه است و توجه داشته باشید اگر خواب ها و ادراکتان قدری بودن را رد می کند اصلا سمتش نروید چون که برای شما نیست و فقط به شما ضرر می زند و باعث رنج و گرفتاری و حتی مرگ شما می شود!

قدری بودن را می توان یک قرارداد عاشقانه با خدا نیز تعبیر کرد چون می دانی خدا بهترین را برای تو می خواهد و حواسش به تو هست تو در مقابل اراده ی او تسلیم می شوی و خودت را به دستان او می سپاری، تا او تو را راهنمایی کند و از این دنیا که همانا کویر وحشت یا زندان است نجاتت دهد اما همان طور که برای حضرت عیسی اتفاق افتاد و شیطان به او گفت خودت را از بالای ساختمان به پایین پرت کن خدا تو را نجات می دهد و عیسی گفت خدا را امتحان نمی کنند و نپرید، باید آگاه بود که گاهی افکار یا اتفاقات را شیطان رقم می زند و باید آگاهانه در این راه قدم برداشت!

تربیت درست

تعلیم و تربیت اگر درست صورت گیرد فرد خود درست و نادرست زندگی را به نحو احسن تشخیص می دهد و لازم نیست یک نفر یا یک سیستم وجود داشته باشد که با ترس و خشونت بخواهد یک چیز را در مغز فرد فرو کند!

اگر اکثر  افراد جامعه علاقه به سیستم غربی دارند دلیلش این است که آن ها با چند انیمیشن و فیلم توانسته اند کودکان را برای خودشان تربیت کنند و افراد علاقمند به کسی می شوند که به آن ها شخصیت دهد اراده و اختیارشان را به رسمیت بشناسد، به خصوص افرادی که در فضای بسته ای باشند بیشتر جذب این سبک زندگی می شوند!

اگر یک سیستم عریض و طویل نتوانسته کودکان و نوجوانان را جذب خود کند و درست راهنمایی و تربیت کند مقصر خود سیستم است نه آن افراد!؟

فال حافظ

امروز با اپ گوشی دو بار فال حافظ گرفتم، خوب بود و درست بود، خیلی بده یه چیزی رو قلبی بخوای اما نشه و یه چیزی رو نخوای اما مجبوری بری دنبالش!؟

چه چاره باید ترک اختیار کرد، ترک اراده و خواست و میل و آرزو!؟

و خوب سخته کنار گذاشتنشون، اینکه خسته میشی واسه تقلای زیاد و مقاومت خودته، یه زمانی یاد گرفته بودم چطور مقاومت نداشته باشم اما یادم رفته!؟

باید مثل مرده باشی با جریان آب این ور و اون ور بری، هر جا زندگی می بردت تو هم با کمال میل بری، نمی خوام و دوست ندارم و به چه درد می خوره هم نداره!؟ باید بری تا بفهمی!؟

خداحافظ آرزوهای رنگی رنگی!؟