باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

بهار متفاوت

از آنجایی که باید به مخاطب احترام گذاشت من تصمیم گرفتم گاهی بیایم و روزانه نویسی کنم!

امروز پیاده رفتم درمانگاه تا آخرین آمپول باز کننده کمرم را بزنم، هوا خیلی عجیب بود چنین هوایی را تا به حال ندیده بودم اصلا بوی بهار نمی آمد و هوا گرم بود و یک حالتی داشت برای مثال داغ، خورشید هم از بین ابرها می تابید!

من فکر کنم توی راه فشارم افتاد شکلات گرفته بودم خوردم خونه هم رسیدم آبمیوه و بستنی که گرفته بودم خوردم دو لیوانم آب خوردم اما هنوز حالم جا نیومده!؟

دو تا شعر هم گفتم از میوه فروشی هم خیلی کم خرید کردم، خیلی آهسته اومدم چون آمپول زده بودم!

رفتنی دو تا از دوستان نسبتا قدیمی را دیدم خانه یشان نزدیک خانه ی ماست و یکیشان ازدواج کرده است و پسردار شده است البته هر دو با هم خواهرند، عید را تبریک گفتیم و حال و احوال کردیم، پسرک پستونک داشت و می خندید و خجالت می کشید!

این هم ماجراهای بیرون رفتن من، از این به بعد می خواهم بیشتر بیرون بروم، خانه نشینی آدم را دیوانه می کند!

روز نوشت امروز

امروز رفتم پیاده روی!

خیلی حوصله نداشتم یه مسیر کوتاه رو رفتم!

هوا عجب گرم شده؟!

برگشتنی از سوپرمارکت خرید داشتیم!

خرید کردم!

خوشمزه جاتم گرفتم!

جاتون خالی خوردم!

**********

امروز بوستان سعدی رو بالاخره تموم کردم!

پایانش خیلی قشنگ بود!

واقعا سعدی استاد به فکر انداختن آدمه!؟

به جاش کتاب درس حافظ دکتر محمد استعلامی رو شروع کردم!

میگه تعصب نداشته باشید رو حافظ!

کتاب رو خیلی ساله دارم!

دو جلده ولی هیچ وقت از اول تا آخر نشستم بخونمش!

یه غزلی رو نمی فهمیدم رفتم تو کتاب نگاه کردم!

روزانه یک غزل بخونم با مقدمه هاش، یه یک سال و نیمی طول می کشه!

************

دیگه از چی بگم؟

از دردم که درمان نشد؟!

از مردم شهر؟!

باز زلزله شده دیشب!؟

من که خواب بودم متوجه نشدم!

جنگم داره بالا می گیره!

برگ های جدیدی از تاریخ داره نوشته میشه!

چند روزه خونه ام

چند روزه خونه ام و دوستم ندارم از خونه برم بیرون!

کمرم یه جوریه باید برم پیاده روی تا درست بشه اما اصلا حسش نیست!؟

هنوز معنایی برای زندگیم پیدا نکردم!؟

هنوز پر از سوالم!؟

باز چند روزه همه ش پای گوشیم!؟

هوا خیلی خوب شده!

بدنم عادت کرده به سرما!

حیف بدن من افتاده دست من، قدرش رو نمی دونم!؟