باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

کلیپ های انگیزشی

یکی از دوستان دنبال کننده ی وبلاگ خواسته بودند در مورد کلیپ های انگیزشی بنویسم این مطلب اختصاص به این موضوع دارد.

مثل هر چیز دیگر در این زمانه، کلیپ های انگیزشی هم خوب و بد دارد یعنی کلیپی ممکن است همان لحظه که نگاهش می کنید پر ازانگیزه و هیجان و انرژیمان کند اما بعد از چند روز یا چند هفته دوباره به حالت قبل برگردیم اما کلیپی دیگر هست که این قدر انرژی مثبت می دهد و به آدم نکاتی را می گوید که به این نتیجه می رسی هر چند وقت یک بار هر وقت گیر افتادی و کم آوردی نگاهش کنی درست مثل این می ماند که یک مربی کاربلد داری که تو را پشتیبانی می کند.

از طرف دیگر بعضی کلیپ های انگیزشی با مفاهیمی چون قانون جذب یا مطالبی بر طبق کتاب مقدس یا معنویت های مدرن ترکیب شده اند این مطالب نه کاملا نادرست نه کاملا درست است بستگی به ذهن و روح و روان شنونده است که اثر کنند یا نکنند برای من آنچنان اثری ندارند چون من در مورد قوانین کائنات با دید شک و تردید نگاه می کنم و هر چیزی را وارد مغزم نمی کنم یعنی مغزم خودش این کار را نمی کند حتی مطالبی که در کتاب های دینی مدرسه بود هم بخشیش را باور کرده است بخشیش را به کل فراموش کرده است و خوب من این مدل از کلیپ های انگیزشی را نمی پسندم!

در کلیپ های انگیزشی تمرکز روی خود فرد است و بعضی از کلیپ ها طوری حرف می زنند که انگار همین که خودت آماده باشی کل کائنات هم آماده ی این است تو را به هدفت برساند اما این طور نیست مسائلی مثل شانس و اقبال یا قسمت یا اقتصاد یا جنگ یا خیلی چیزهای خارجی دیگر هست که باعث می شود به هدفت نرسی یا برسی اما در کل ما آن بخش که مربوط به خودمان است را انجام می دهیم و امیدواریم کائنات هم همراهییمان کرده ما را به هدفمان برساند.

به دنبال آرزوهایت برو

در نوشته قبلی در مورد خوشبختی و رضایت نوشتم

این نوشته به این معنی نبود که به دنبال آرزوهایمان نرویم

هیچ کس از آینده خبر ندارد

شاید دو نفر که یک آرزو دارند یکی با رسیدن به این آرزو احساس خوشبختی و رضایت کند و دیگری بعد از رسیدن به این آرزو چنین احساساتی نداشته باشد!

پس به دنبال آرزوها و خوشبختی رفتن کار بیهوده ای نیست اما باید به حساب شده و با دید همه جانبه به دنبالش برویم.

چه بسا افرادی که به آرزوهایشان می رسند اما بعد از چندی می بینند آنچه می خواستند نیست.

اگر این اتفاق چند بار برایتان افتاده است این می تواند یک پیام از طرف کائنات به شما باشد که آنچه به شما احساس رضایت می دهد خودشناسی و جستجوی حقیقت است.

 و یا امکان دارد پیام این باشد شما بزرگ تر از آن هستید که گمان کردید و در دنیا رسالتی بزرگ تر دارید پس ببینید چه چیز شما را به شوق می آورد و دغدغه هایتان چیست!؟

سوالات بنیادی

من نرفته برگشتم!

گفتن بنویس


تا حالا فکر کردید چرا خدا که می تونست یک دفعه اون چیزی که می خواد رو بیافرینه چرا این کار رو نکرد؟ 

چرا زمان و مکان درست کرد؟ 

چرا گیتی به این بزرگی رو خلق کرد؟ که زمین توش هیچه؟ 

چرا گیتی به این بزرگی رو از ذره های بنیادی درست کرد که خیلی خیلی کوچک هستند؟

چرا بیشتر کائنات رو جوری درست کرده که چشم انسان نمی تونه ببینه احتیاج به دستگاه داره برای دیدن؟! چه در حد ریزش چه بزرگش؟!

واقعا ما توی کیهان به این بزرگی تنها موجودیم؟! 

چرا دنیا که برنامه ریزی شده است از اول و آخرش نوشته شده پس اختیار چیه؟ پس بهشت و جهنم چه معنی میده؟ پس چطور  فرمول های احتمالات ریاضی به درستی کار می کنه؟!

چرا این قدر سختش کرده؟!

اصلا این همه آدم که در طول تاریخ بودن بیشترشونم به فکر تعالی نبودن به چه درد خدا می خوردن؟!

دلش می خواسته کارگردانی کنه؟ یا بازی شطرنجه؟ شایدم سیمز هست!؟

الان این سوال های من کفر حساب میشه؟! میان منو می گیرن اعدام می کنن؟!

آخه این همه سوال؟!

این همه عجایب؟!

شما بودید احساس پوچی نمی کردید؟!

از طرفی شما دچار شگفتی نمی شوید؟!

هم تحسین برانگیزه

هم سوال برانگیزه

هم باعث کفر میشه

هم باعث ایمان میشه

هم باعث امید میشه

هم ناامیدت می کنه

دوست داری شیرجه بزنی به عمق

و هم دوست داری پرواز کنی به اوج


اما بیشتر ما فکر نمی کنن به این ها دنبال زندگی روزمره هستند

اوه یه عالم مشغله دارن وقت ندارن به این چیزا فکر کنن

بعضیا هم براشون مهمه خوش بگذرونن، لذت ببرن

این ها البته از خودشون غافل شدن!

دنیا رو آدم های غافل می چرخونن!

پیر که میشن تازه می فهمن زندگی نکردن! زندگیشون مثل باد رفت!

سوال اینجاست:

از کجا آمده ام، آمدن بهر چه بود

به کجا می روم آخر، ننمایی وطنم