بنده بچه بودم مادرم می گفت بچه ها رو هول نده، یه موقع یکی می خوره زمین سرش می شکنه!
بازی هایی که هول دادنی بود مثل صندلی بازی رو نمی کردم، جوگیرم نمی شدم که همه دارن هول میدن منم هول بدم، از اینکه توی یه بازی الکی هم ببازم احساس شرم نمی کردم، اصلا مهم نبود، اونایی که بردن مگه بهشون چی دادند؟!
بابام وقتی بچه بودم میگفت مردم مثل گوسفندند، از خودشون نمی فهمند، گله ای زندگی می کنند، گله ای یورش می برن یه جا!؟
حرفش زشت بود ولی راست بود، منم اون موقع فهمیدم با جماعت نباید همراه بکشم، یک گوشه ای زندگی خودم رو بکنم، به داشته هام راضی باشم!؟
بعدا که بزرگ تر شدم فهمیدم از قصد مردم رو این طور کردند، واقعا نمی دونم چه دشمنی با مردم دارند ولی تقصیر خود مردمم هست که از مغزشون استفاده نمی کنند، می گذارند دیگرون بگردونندشون!؟
منتها خیلی کم هستند کسایی که متوجه بشند، بیشتر مردم عقل و هوششون در حد کودک هست یعنی از اون کودکی زیر دبستان منم کوچکترند!؟ کاریشم نمیشه کرد!
این صوت های رشد فردیت رو که دارم گوش می کنم میگه هر کسی دنبال ناجی می گرده عملا نابالغ هست و کودک رشد نیافته است چون که مثل یک کودک منتظر هست از خارج خودش دستی بیاد و کمکش کنه آدم بالغ با استفاده از نیروهای درونیش به خودش کمک می کنه البته که خیلی تعداد کمی از آدم ها به این رشد می رسند!
من باید خیلی به خودم فشار بیارم و بلند بشم و دوباره به تعادل برگردم اون هم با استفاده از قدرت درونی خودم، قدرتی که از یاد بردمش، دیگه روحیه ی مبارزه رو از دست دادم خیلی گوگولی و ملو شدم شایدم خوب باشه نمی دونم!
امروز زندگینامه ی آقای احمد شاملو را می خواندم سه بار ازدواج کرده اند! ازدواج اول ده سال و حاصل آن 4 بچه، ازدواج دوم 4 سال و ازدواج سوم 36 سال طول داشتند!
چند بار هم به زندان افتادند و تا پای جوخه ی آتش هم رفته اند! واقعا آدم شجاعی بودند!
من اگر بودم بعد از شکست اول در ازدواج، دیگر ازدواج نمی کردم اما می بینیم ازدواج سومشان خیلی خوب از آب در می آید و تعداد زیادی از آثارشان بعد از این ازدواج سروده می شود برای همسرشان خانم آیدا!
می گویند زندگیت از وقتی شروع می شود که ترس هایت را کنار بگذاری و از منطقه ی امنت خارج شوی اما خوب هنوز بخشی از من کودک است و نمی خواهد پا به بزرگسالی بگذارد!
یک نفر شاملو می شود که هنوز بعد از مرگش هم از او می ترسند یک نفر هم من می شوم که همیشه به گوشه ی تنهایی می خزم فکر کنم حتی کودک نیستم جنین هستم!؟