بعد از چند روز که ننوشتم امروز گفتم بیام یه کم بنویسم!
دیگه بیشتر افکارم رو در دفترچه ام می نویسم و شعرهایم رو در کانال تلگرامم شاید اون ها رو هم بعدا ببرم در دفترچه!
این چند هفته که زونا گرفته بودم برفی هم بود و من همه ش خونه بودم و غصه ی تنهایی هام رو می خوردم اما دیگه فکر کنم بزرگ شدم ازش کامل نگذشتم ولی دارم می گذرم، پذیرش تنهایی یکی از پله های کسب فردیت شخصی هست چاره ای ندارم، توکل به خدا!؟
دیگه جونم براتون بگه بلوچستان سیل اومده و مریضی و مرگ و میر هم زیاد شده، روزی نیست که اینستاگرام رو باز نکنی و یه پیام تسلیت نبینی!؟
دیگه چی بگم؟ نزدیک عیده و سال جدید، امیدوارم سال آینده بهتر باشه و اتفاقات خوب بیفته، آمین!
این بخشی از زنده بودن است
هر کدام از ما چیزی را از دست میدهیم که برایمان عزیز است.
فرصتهای از دست رفته، امکانات از دست رفته، احساساتی که هرگز نمیتوانیم برشان گردانیم.
این بخشی از آن چیزیست که به آن میگویند زنده بودن.
هاروکی موراکامی
خیلی جالب هست که این تیکه کتاب امروز در کانال تلگرام به اشتراک گذاشته شده است، امروز که صوت های رشد فردیت رو گوش می کردم می گفت وقتی پخته می شوید و میانسالی رو پشت سر می گذارید که بفهمید ثروت و شهرت و جوانی چیزهایی فناپذیر بوده و زندگی این ها رو به ما میده تا به وسیله اش رشد کنیم نباید به این چیزها بیاویزیم و به خاطر از دست دادنشون غصه بخوریم، این ها بخشی از زنده بودنه!
امروز یک فایل صوتی دیگر از مجموعه ی رشد فردیت را گوش کردم، خانم استاد می گفت ما کتاب های امثال بودا و مسیح و مولانا را می خوانیم تا ببینیم چه کردند به معنویت رسیدند تا ما هم از آن ها پیروی کنیم و به معنویت و بیداری برسیم اما آخرش می بینیم راه ما با راه آن ها فرق داشت و هر کس باید راه خودش را برود و به ندای قلبش گوش کند!
قلب من دیگر ندایی ندارد، تا همین چند روز پیش دلم می خواست عاشق شوم اما الان دیگر نمی خواهم فعلا فقط کنجکاوم کلاس مسیحیت را بروم با اینکه خیلی ها زدن توی ذوقم و گفتند به عنوان مرتد دستگیرت می کنند!
واقعیت این است که آدم هایی که کارهای غیرعادی نمی کنند و باب میل جامعه رفتار می کنند هیچ وقت رشد نمی کنند برای رشد باید از راه هایی بروی که اکثر آدم ها نمی روند و گوشت بدهکار حرف بقیه نباشد، آن ها عقلشان نمی کشد!
من هم فعلا در بحرانم البته امروز بهترم، ذهنم خوب کار نمی کند پس تصمیمی نمی گیرم و تحت تاثیر حرف بقیه کاری نمی کنم، شاید به زودی قلبم هم بیدار شود!
من امروز خیلی ناراحت بودم در صوت های رشد فردیت میگه آدم ها هر تقریبا ده سال دچار تغییر می شوند هورمون هاشون تغییر می کنه جسم و روح و روانشون تغییر می کنه من الان در وسط یکی از این تغییراتم!
نباید به خودم سخت بگیرم نباید الان تصمیم عجولانه بگیرم باید بذارم خودش اتفاق بیفته شاید چند ماه طول بکشه شایدم بیشتر ولی خوب باید با خودم مهربان باشم و صبر کنم و فرصت بدم!
امروز قبل ظهر اعصابم خیلی خورد بود با دستگاه الپتیکال ورزش کردم زود خسته شدم ولی به خودم قول دادم هر وقت اعصابم بهم بود یا دلم شیرینی خواست برم باهاش ورزش کنم شده ده دقیقه!
این صوت های رشد فردیت رو که دارم گوش می کنم میگه هر کسی دنبال ناجی می گرده عملا نابالغ هست و کودک رشد نیافته است چون که مثل یک کودک منتظر هست از خارج خودش دستی بیاد و کمکش کنه آدم بالغ با استفاده از نیروهای درونیش به خودش کمک می کنه البته که خیلی تعداد کمی از آدم ها به این رشد می رسند!
من باید خیلی به خودم فشار بیارم و بلند بشم و دوباره به تعادل برگردم اون هم با استفاده از قدرت درونی خودم، قدرتی که از یاد بردمش، دیگه روحیه ی مبارزه رو از دست دادم خیلی گوگولی و ملو شدم شایدم خوب باشه نمی دونم!