توی خونه تنهایید غذا رو گذاشتید تو فر بپزه مثلا لازانیا، سرتون به کاری گرم میشه و غذا می سوزه، همسرتون هم داره میرسه خونه، حالا چه کار می کنید؟!
خوب خوب خوب از این به بعد یه موقعیت رو تصور می کنیم و واکنش خودمون رو بهش می نویسیم
اگر وارد خانه شوید و ببینید فرزند دلبندتان تمام خانه را بهم ریخته است چه کار می کنید؟
متاسفانه خبری منتشر شده است که ایران در اندونزی چند بیمارستان تاسیس کرده است این در حالیست که در خود ایران نیاز مبرم به بیمارستان وجود دارد!
یا ایران می خواهد در بازسازی سوریه شرکت کند در صورتیکه در خود ایران مثلا جاده ها و زیرساخت ها قدیمیست!
به قول معروف چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است و حدیث هم در موردش هست!
رسول خدا می فرماید:
« کَفَى بِالْمَرْءِ إِثْماً أَنْ یُضَیِّعَ مَنْ یَعُول ؛در گنه کاری شخص همین بس که وی حقوق افراد تحت تکفل خود را ضایع سازد»
یا امام رضا (ع) می فرماید:« لَا تَبْذُلْ لِإِخْوَانِکَ مِنْ نَفْسِکَ مَا ضَرَرُهُ عَلَیْکَ أَکْثَرُ مِنْ نَفْعِهِ لَهُم ؛ چیزى که ضرر نداشتنش براى تو، بیش از نفع آن برای دیگران است ، به رفقایت بذل مکن.»
منبع: من لا یحضره الفقیه، ج3، ص 168
یادتان باشد اگر خدا شناسید خدا بازخواستتان می کند اگر خدا شناس نیستید که جرئت داشته باشید و اعتراف کنید پشت عمامه و اسم خدا پنهان نشوید!؟
ندا رسید به جانها که چند میپایید
به سوی خانه اصلی خویش بازآیید
چو قاف قربت ما زاد و بود اصل شماست
به کوه قاف بپرید خوش چو عنقایید
ز آب و گل چو چنین کنده ایست بر پاتان
بجهد کنده ز پا پاره پاره بگشایید
سفر کنید از این غربت و به خانه روید
از این فراق ملولیم عزم فرمایید
به دوغ گنده و آب چه و بیابانها
حیات خویش به بیهوده چند فرسایید
خدای پر شما را ز جهد ساخته است
چو زندهاید بجنبید و جهد بنمایید
به کاهلی پر و بال امید میپوسد
چو پر و بال بریزد دگر چه را شایید
از این خلاص ملولید و قعر این چه نی
هلا مبارک در قعر چاه میپایید
ندای فاعتبروا بشنوید اولوالابصار
نه کودکیت سر آستین چه میخایید
خود اعتبار چه باشد بجز ز جو جستن
هلا ز جو بجهید آن طرف چو برنایید
درون هاون شهوت چه آب میکوبید
چو آبتان نبود باد لاف پیمایید
حطام خواند خدا این حشیش دنیا را
در این حشیش چو حیوان چه ژاژ میخایید
هلا که باده بیامد ز خم برون آیید
پی قطایف و پالوده تن بپالایید
هلا که شاهد جان آینه همیجوید
به صیقل آینهها را ز زنگ بزدایید
نمیهلند که مخلص بگویم اینها را
ز اصل چشمه بجویید آن چو جویایید
مولانا