از آنجایی که باید به مخاطب احترام گذاشت من تصمیم گرفتم گاهی بیایم و روزانه نویسی کنم!
امروز پیاده رفتم درمانگاه تا آخرین آمپول باز کننده کمرم را بزنم، هوا خیلی عجیب بود چنین هوایی را تا به حال ندیده بودم اصلا بوی بهار نمی آمد و هوا گرم بود و یک حالتی داشت برای مثال داغ، خورشید هم از بین ابرها می تابید!
من فکر کنم توی راه فشارم افتاد شکلات گرفته بودم خوردم خونه هم رسیدم آبمیوه و بستنی که گرفته بودم خوردم دو لیوانم آب خوردم اما هنوز حالم جا نیومده!؟
دو تا شعر هم گفتم از میوه فروشی هم خیلی کم خرید کردم، خیلی آهسته اومدم چون آمپول زده بودم!
رفتنی دو تا از دوستان نسبتا قدیمی را دیدم خانه یشان نزدیک خانه ی ماست و یکیشان ازدواج کرده است و پسردار شده است البته هر دو با هم خواهرند، عید را تبریک گفتیم و حال و احوال کردیم، پسرک پستونک داشت و می خندید و خجالت می کشید!
این هم ماجراهای بیرون رفتن من، از این به بعد می خواهم بیشتر بیرون بروم، خانه نشینی آدم را دیوانه می کند!
برام از قیمت دوست و خانواده بگین، فکر می کنم قدر دوستان و خانواده مو نمی دونم همیشه از روابطم شاکی بودم، دوست داشتم درک بشم اما الان خودم مثلا خواهر کوچکم رو نمی تونم درک کنم یه موقعی خیلی با هم جفت و جور بودیم اما الان فقط سلام و احوالپرسی می کنیم، البته اونم قدر منو نمی دونه خخخخخ
بعدنوشت: شما که چیزی ننوشتید منم گشتم مطلب به درد بخوری پیدا نکردم، یکی گفت لازمه حس شکرگزاری و قدردانی رو از بچگی به بچه ها یاد بدیم، دیگری هم روش های تشکر از همسره
از هوش مصنوعی هم پرسیدم اما خانواده و دوستان من این کارها رو برای من انجام نمیدند!؟
دوستان و خانواده گنجینه های زندگی ما هستند. آنها در غم و شادی با ما همراه هستند، ما را در سختی ها یاری می رسانند و زندگی ما را پرمعناتر می کنند. اما ارزش واقعی آنها چقدر است؟
محاسبه قیمت
محاسبه قیمت دقیق دوست و خانواده دشوار است. آنها با هیچ چیز قابل معاوضه نیستند و هیچ پولی نمی تواند جایگزین آنها شود. با این حال، می توان از چند روش غیرمستقیم به ارزش آنها پی برد:
1. حمایت عاطفی:
2. کمک عملی:
3. رشد و پیشرفت:
قدردانی
با وجود تمام این مزایا، گاهی اوقات ارزش دوستان و خانواده را نادیده می گیریم. در زندگی روزمره گرفتار مشغله ها می شویم و از ابراز قدردانی از آنها غافل می شویم.
راه های قدردانی:
نتیجه
دوستان و خانواده گوهرهای زندگی ما هستند. قدر آنها را بدانیم و هر روز از وجود آنها در زندگی مان شکرگزار باشیم.
من نمی دانم در کودکی چه کرده بودم که سزایش این بود!
من آن بچه ها را هرگز نبخشیدم!
چون زندگیم را سیاه کردند!؟
من می خواستم با آن ها دوست باشم!
آن ها نه تنها دوستیم را ندیدند بلکه به من آسیب هم زدند!؟
من این را می گذارم پای کارمای خانوادگی!
آخر همان طور که از چیزهای مختلف ارث میبری، کارما را هم ارث می بری!
چند سال پیش بچه هایی را دیدم که مثل بچگی من بودند و البته از لحاظ مادی هم در سختی بودند!
نمی دانم چرا برعکس است!
وقتی به آدم ها محل نمی دهی عزیز می شوی و دنبالت میایند!
اما همین که بهشان توجه می کنی بهت کم محلی می کنند!؟
از همان بچگی همین طور بود!؟
انگار همه می خواهند با دل من بازی کنند!؟
خوب من هم دلم را دوست دارم به هر کس نمی دهم!؟
آدم ها اگر بفهمند بهشون نیاز داری بد جور می رقصوننت!؟
دنیای بی رحم!؟
آدم های بی رحم!؟
دقت می کنم از بچگی با هر کی دوست بودم بچه ی آخر بوده البته گاهی با بچه های اولم دوست بودم ولی خیلی صمیمی نبودیم اما آخریا و یکی مونده به آخریا همیشه دوستام بودند بچه ی وسط اصلا نبوده اتفاقا اونایی که الکی باهام مشکل داشتن بچه ی وسط بودند! این نشان دهنده ی چیه؟
تا کشفیات بعدی خدانگهدار
دارم روی چند تا وبلاگ می بینم که دارن در غم هجران آقایون می سوزن و گریه می کنند!
منم دیروز حالم خوب نبود گریه هم کردم به یکی از دوستای مجازیم هم گفتم حالم خوب نیست خیلی بی تفاوت گفت می گذره!؟
بعد با خودم فکر کردم تو دنیایی که آدماش در زمانی که بهشون احتیاج داری تنهات می ذارن و فقط تو خوشی کنارت هستند آیا اصلا با احساس بودن و عشق و محبت ممکنه؟!
اولش به خودم گفتم دیگه من احساس و محبت پای کسی نمی گذارم اما نمی دونم چرا نشد یعنی بعد نرم شدم!؟
نمی دونم به نظرم حق این آدم ها نیست باهاشون خوب باشی همه ولت می کنند و تنهات می گذارند حتی شوهر، حتی بچه!؟
من برای بعضی ها واقعا مادری کردم اما همچین بی تفاوت نسبت بهم هستند که با خودم میگم ای دست بشکن که نمک نداری!؟
خلاصه که مردا اصلا ارزش ندارن به خاطرشون بسوزیم، قول میدم الان داره یللی و تللی می کنه اصلا یاد من و شما هم نیست!؟
شعرهای عاشقانه رو ولش کنید جوری زندگی کنید که خودتون باشید وقتی خودتون بهتون میگه گور باباش دیگه لازم نیست حتما دچار سوز و گداز بشید، اون عشقی که اون ها رو دچار سوختن می کرد با این عشق ما خیلی فرق داره!؟
باور کنید از پریشب تا دیشب تنم میریخت بیرون مثل کهیر، منم آدمم منم دل دارم اما بیشتر از این رو نیستم!؟