باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

آدمی و آفتاب

آفتابی که در عالم وجود است
جلوه ای از معبود موعود است

آدمی که سررشته از آب و خاک است
جلوه ای از وجود معبود است

پس آدمی می تواند آفتاب باشد
همان روح آتشناک باشد

آدمی خود را نظر کن که بسی
روی ها و روح ها در تو نهان باشد

#ماهش

چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می گیرد

چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می گیرد
از این بی آبرویی نام ما آوازه می گیرد

 من از خوش باوری در پیله ی خود فکر می کردم
خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می گیرد

به روی ما به شرط بندگی در می گشاید عشق
عجب داروغه ای! باج سر دروازه می گیرد

 چرا ای مرگ می خندی؟ نه می خوانی، نه می بندی!
کتابی را که از خون جگر شیرازه می گیرد

ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می گیرد

فاضل نظری

لذت و ملال

ما در عصری زندگی می کنیم که دنبال لذایذ هستیم حتی می خواهیم رشته ای بخوانیم که برایمان لذتبخش باشد یا کاری کنیم که از آن لذت می بریم.

اما مشکلی که پیش می آید این است هر چیز یا هر کس هر چقدر هم لذتبخش باشد بعد از مدتی شاید حتی چند سال تکراری می شود و دیگر آن حس و حال را در انسان به وجود نمی آورد حتی شاید ازش دلزده شویم و حس ملال آور بودن آن چیز به سراغمان بیاید.

شاید اشکال کار من و امثال من همین است که بعد از مدتی از کاری که قبلا دوستش داشتیم زده می شویم و می خواهیم کار دیگری بکنیم در صورتیکه موفقیت در گرو استمرار است.

بزرگان همیشه گفته اند که عادت به لذت و لذتجویی نکنید که دام دنیا می افتید متاسفانه این جملات را در جوانی و نوجوانی فهم نکردم و الان گرفتار شده ام چیزی به اسم لذتجویی در من ریشه دوانده و قوی شده است و الان کندنش و کنار گذاشتنش کار سختی است.


شمس: می پنداری که آن کس که لذت برگیرد حسرت او کم‌تر باشد؟ حقا که حسرت او بیش‌تر باشد زیرا که با این عالم, بیش‌تر خو کرده باشد.