باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

عقل بیهوده سر طرح معما دارد

عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شایدو اما دارد
 
با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد
 
در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد
 
بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد
 
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد
 
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد


فاضل نظری

شگفتی های زمین

الان داشتم در شبکه بی بی سی، یک مستند در مورد کره ی زمین و آمریکای جنوبی می دیدم خیلی جالب بود! 

ماهی هایی که دنبال میمون ها می کردند تا جای میوه ها رو پیدا کنند بعد از آب می پریدن بیرون و میوه ی سر شاخه رو می خوردند!

طوطی هایی که می رفتن برای بچه هاشون نمک و گل پیدا می کردند و میاوردند بخورند تا بچه طوطی ها درست رشد کنند!

پرنده هایی که پشت آبشار لونه داشتند!

خرس هایی که شاخه های نازک تر درخت رو می شکوندند تا به میوه های اون شاخه برسند!

از همه عجیب تر قورباغه هایی بودند که بچه هاشون رو در بین آب لای برگ های گیاهان بزرگ می کردند و هر بچه روی یه گیاه می گذاشتند و یادشون می موند بچه هاشون کجان و تازه می تونستند روی کولشون از این گیاه به اون گیاه بچه شون رو ببرند!

خیلی جالب بود که حیوون ها وقتی یک شکارچی نزدیک میشد به هم خبر می دادند تا فرار کنند!

این حیوونا این عقل رو از کجا آوردند؟! واقعا خیلی می فهمند و ما دست کمشون گرفتیم!؟

و انسان که زیستگاه ها رو خراب کرده بود از جنگل و کوه و رودخانه و ... تا برای خودش استفاده کنه واقعا آدم یاد زمان دایناسورها میفته که کره ی زمین رو قبضه کرده بودند بعد یک دفعه نابود شدند! 

با خودم گفتم شاید واقعا الان زمان یه انقراض بزرگ دیگه است انقراض انسان و اومدن انسان ها و شاید موجودات جدید دیگه روی این کره ی خاکی قشنگ!؟

حال امشبم

احساس لنگ بودن و گرفتگی مچ دست چپم و مچ پای چپم بهتر شده است فکر می کنم زمان ببرد بهتر هم می شود و برطرف می شود!؟

این آقای روانشناس پاک با عقلم بازی کرداما اشکالی ندارد دیگر می دانم و این قدر قوی هستم که حال خودم را خوب کنم شاید باز مسخره ام کنند بگویند دیوانه ام اما طوری نیست حرف های دیگران نباید رویم اثر بگذارد!؟ بالاخره یک روز همه چیز روشن می شود!؟ هنوز ابتدای راه طولانی و پر مخاطره هستم!؟

نوجوانی و عقل

راستش من خیلی ناراحت شدم از اینکه نوجوانی 13 ساله در فلسطین یا اسرائیل به یک کنیسه حمله کرده و عده ای از یهودیان را کشته و زخمی کرده است!؟

اینکه در این سن این قدر بالغی که چنین کاری از دستت بر می آید جای تشویق دارد اما اینکه در این سن این قدر از نظرات دیگر نابالغی که چنین کاری ازت سر می زند جای سرزنش دارد!

عقل چیز خوبیست که البته می گویند 40 سالگی به آدم می دهند یعنی من هم هنوز به آن نرسیده ام و خوب نمی شود تا 40 سالگی صبر کرد ضمن اینکه از تجربه ی همین اشتباهات است که انسان عقل بدست می آورد و اگر اشتباه نکنی آن عقل را نیز نخواهی داشت!؟

اما آدم وقتی می داند این قدر راهش لغزنده است و تاریک است چطور می تواند تصمیماتی خطرناک بگیرد؟! آیا در چنین شرایطی نباید محتاط بود؟! نباید قدم های کوچک برداشت؟! نباید حواس جمع بود که فریب ظواهر را نخوریم؟! هر کس آمد گفت من دانایم من حقم راحت که نمی شود حرفش را باور کرد!؟؟؟؟

واقعا متاسفم از اینکه هر روز خبری از کشتار آدم ها می شنویم و این طور که معلوم است خصومت ها روز به روز در حال بیشتر شدن است اما با خودتان فکر کنید آیا می ارزد من عمرم را پای خصومت و انتقام بگذارم یا بروم در گوشه ای و خودم را بشناسم؟! آن گونه خودم را از دست می دهم و آلوده می کنم این گونه خودم را پیدا می کنم و شکوفا می کنم!

دین و مدرنیته

طبق تحقیقات من  در غرب پس از دوران مدرنیته عقل گرایی و علم باعث پیشرفت های زیادی شده است و اندیشمندان غربی به این نتیجه رسیده اند که دوران دین ها گذشته است و بشر باید عقل گرا و علم گرا شود.

در خاورمیانه ما هنوز بر روی پیروی از دین پافشاری می کنیم و حتی عده ای بنیادگرا شده اند یعنی در برابر عقل گرایی و علم گرایی موضع گرفته اند و نقطه مقابل آن در دین گرایی شده اند!

این که در کشورهای غربی قرآن می سوزانند فکر نمی کنم ربط زیادی به خود اسلام داشته باشد آن ها اساسا با دین مخالف هستند و بسیاری از جنایت های تاریخ بشری که به نام دین شده است را به پای دین می نویسند مثل همین داعش یا طالبان یا القاعده یا کلیسای قرون وسطی.

از طرفی علمای دین اعتقاد دارند انسان در رابطه با خود، دیگران و جامعه و طبیعت صرفا نمی تواند از عقل خود استفاده کند زیرا عقل محدود است و راهنمایی ورای عقل لازم است تا او را هدایت کند!

سوالی که اینجا ایجاد می شود این است که خود کتاب های مقدس و نقل قول های انبیا و اولیای دین لازم است با عقل روی آن ها تفکر شود و به مفسر و راهنما برای فهم این متون نیاز است این خود شبیه انتقاد علمای دین به عقل گرایی مدرن است!

از طرف دیگر با ظهور علم نوین و پیشرفت های صورت گرفته بشر دچار دو جنگ جهانی شد ضمن اینکه بسیار جنگ دیگر در نقاط مختلف جهان روی داد که باعث کشته شدن میلیون ها نفر شد و فاجعه هایی مثل هولوکاست را رقم زد. به نظر می آید علم بدون اخلاق بسیار خطرناک تر است جهل مقدس دینی است!؟

عرفای اسلامی اعتقاد دارند شیطان به وسیله ی عقل انسان را فریب می دهد یعنی خود عقل که ابزاری برای پیدا کردن روشنی است می تواند ابزاری برای گمراهی فرد و جامعه باشد البته آن ها عقل را دسته بندی می کنند و دسته هایی را مثبت و دسته هایی را منفی می دانند و دیوانگی یا خلاص شدن از عقل را نعمتی می دانند که باعث رشد فرد در مسیر خداشناسی و معرفت است! البته که تجددگرایان وجود موجوداتی به نام شیطان را قبول ندارند در نتیجه این بحث برایشان کارکرد ندارد اما بخش حیوانی و خودخواهانه مغز را قبول دارند که همان را می توان دیو درون نامید.

به هر صورت تا جایی که من از مشاهده ی دنیا فهمیدم دنیا همیشه این گونه است که وقتی حقیقتی آشکار می شود در اطرافش بسیار دروغ و باطل رشد می کند تا آن حقیقت پنهان بماند و هر کسی نتواند آن را فهم کند و به آن دست یابد می خواهد دینی باشد یا مدرن باشد برای غرب باشد یا برای شرق باشد و هر کس ادعا می کند حقیقت را یافته است با دیده ی شک باید به این مدعا نگاه کرد زیرا باطل به طرق مختلف خودش را به شکل حقیقت در می آورد و خودش را جا می زند بعد می فهمی که ای دل غافل این آن حقیقت افسانه ای نیست بلکه وهم و خیال است!