باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

راه معنویت

امروز یک فایل صوتی دیگر از مجموعه ی رشد فردیت را گوش کردم، خانم استاد می گفت ما کتاب های امثال بودا و مسیح و مولانا را می خوانیم تا ببینیم چه کردند به معنویت رسیدند تا ما هم از آن ها پیروی کنیم و به معنویت و بیداری برسیم اما آخرش می بینیم راه ما با راه آن ها فرق داشت و هر کس باید راه خودش را برود و به ندای قلبش گوش کند!

قلب من دیگر ندایی ندارد، تا همین چند روز پیش دلم می خواست عاشق شوم اما الان دیگر نمی خواهم فعلا فقط کنجکاوم کلاس مسیحیت را بروم با اینکه خیلی ها زدن توی ذوقم و گفتند به عنوان مرتد دستگیرت می کنند!

واقعیت این است که آدم هایی که کارهای غیرعادی نمی کنند و باب میل جامعه رفتار می کنند هیچ وقت رشد نمی کنند برای رشد باید از راه هایی بروی که اکثر آدم ها نمی روند و گوشت بدهکار حرف بقیه نباشد، آن ها عقلشان نمی کشد!

من هم فعلا در بحرانم البته امروز بهترم، ذهنم خوب کار نمی کند پس تصمیمی نمی گیرم و تحت تاثیر حرف بقیه کاری نمی کنم، شاید به زودی قلبم هم بیدار شود!

عصر عقلانیت

ما در عصر عقلانیت زندگی می کنیم دیگر دوره ی تقلید به سر آمده است هر چند هنوز آدم هایی هستند که از روی تنبلی تقلید می کنند اما این آدم ها به موفقیت چشمگیری نمی رسند!

دیگر دوره ی اینکه فلان کس فلان توصیه را در فلان مورد کرده است و ما باید طبق آن عمل کنیم گذشته است در این عصر همه چیز و همه کس به باد انتقاد گرفته می شوند و با تردید به هر موضوعی نگریسته می شود!

قرن هاست در غرب آن هایی که اهل تحقیق هستند عیسی مسیح و اناجیل را نقد کرده اند خواه کلیسا بپسندد یا نپسندد، قبول کند یا قبول نکند، دوره ی پرستش آدم ها به سر آمده است دوره ی مقدس شمرده شدن و از هر لحاظ تایید کردن یک مورد به سر آمده است!

این را نوشتم که بگویم در این ایام محرم یادمان باشد امام حسین هم خطا کرده است هر گفته و رفتار ایشان را تایید نکنیم خودمان را برای امام حسین هلاک نکنیم چون اگر امام حسین واقعا از اولیای خدا باشد از رفتارهای ما شرمش می آید اصلا شک دارم چنین پیروانی را بخواهد او حاضر بود با تعداد قلیلی که باور و عقل درستی دارند به جنگ برود اما جاهلین را دور خودش جمع نکند!

تغییر خود

امروز با هوش مصنوعی چت می کردم اون هم می گفت برای بهتر کردن جامعه اول باید خودمان را بشناسیم و از خودمان شروع کنیم!؟

حرف های خوبی زد گفت باید تفکر و پژوهش روی موضوعات اجتماعی بشه و روش های کارآمد و نوآورانه برای حل آن ها ابداع بشه!؟

کلی به من گفت تعمیم دادن یک نگاه سطحی هست و قضاوت کلی کار نادرستی هست اما من بهش گفتم کار راحت تری هست و اونم گفت کار راحت تری هست اما باعث قضاوت اشتباه می شه!؟

بهش گفتم خیلی مثبت نگره و البته تایید کرد!؟

اما با توجه به شرایط کنونی جامعه تا وقتی اکثریت نخواهند تغییر کنند کاری از پیش برده نمی شود بنابراین من فعلا روی خودم تمرکز می کنم!؟

الان سواد جامعه بالا رفته و عقل همه خوب کار می کنه و همه خودشان می دادند چی درسته و چی نادرسته با این حال نادرست رو انتخاب می کنند خوب پس کاری از دست من نوعی برنمی آید!؟

خشم و شجاعت

امروز به دوستم گفتم از خشم و نفرت پر هستم گفت در فلسفه و عرفان اسلامی قوایی داریم به اسم غضبیه که وقتی رشد پیدا کنه و به تعادل برسه تبدیل به شجاعت می شود، گفت در کتاب معراج السعاده ی ملا احمد نراقی کامل توضیح داده شده، این کتاب را در سایت گنجور پیدا کردم و این قسمتش را مطالعه کردم!

خلاصه اش این است که ما 4 قوا داریم:

عقلیه که با آن خوب و بد را تشخیص می دهیم و کلی می بینیم کمال این قوه حکمت است.

وهمیه که با آن مکر و حیله می کنیم جزئیات را می بینیم کمال این قوه عدالت است.

شهوتیه که به بقای بدن کمک می کند از خورد و خوراک تا اعمال جنسی و کمالش در عفت است.

غضبیه که برای دفاع از خود است که کمالش شجاعت است.

قوه ی عقلیه مختص انسان و فرشته است و قوای وهمیه برای انسان و شیطان و قواهای شهوتیه و غضبیه برای انسان و حیوان است و هر کسی که یکی از این قوا در او قوت بگیرد جزو دسته ی مذکور خواهد بود!

البته این ها وحی نیست و می شود نقادانه به این مباحث نگاه کرد اما به نظرم جالب آمد گفتم به اشتراک بگذارم، شاد باشید!

من همیشه به عقلم گوش کردم!

من همیشه به عقلم گوش کردم!

البته یه جاهایی هم به الهام و ندای قلب بوده!

اما این بار می خوام به قلبم گوش کنم!

کلا می خوام به قلبم بیشتر بها بدم!

فکر می کنم خیلی نادیده اش گرفتم!

در حقش ظلم کردم!

الان چیزی نمی خواد!

فقط ناراحته به خاطر شرایط پیچیده ای که توشم!

و از خدا هم خشمگینه!؟

البته اینا از منیته!؟

چون اوضاع باب میل من پیش نمیره!؟

دقت کردید باب میل من!؟ من!؟

یعنی من حقم می دونم اوضاع باب میلم باشه یا تحت کنترلم باشه!؟

این یعنی من دیوم!؟

این یعنی من به خودم حق میدم جای بقیه  تصمیم بگیرم!؟

این یعنی من تعیین می کنم چی خوبه چی بده!؟

این یعنی من دیوم!؟

البته اینا دست خود آدم نیست قرن ها وضع همین بوده دیوه تو خونه مونه!؟ هزار جورم توجیهش می کنیم!؟ 

تازه خودش رو به شکل های مختلف گریم می کنه میاد حرف می زنه که نمی شناسیمش!؟

به اسم اینکه صلاح می دونم!؟

من خیر همه رو می خوام!؟

ظلم ستیزی و عدالتخواهی!؟

آزادی!؟

استقلال!؟

و خیلی چیزای دیگه!؟

تنها راحش اینه که تغذیه ش نکنی!؟

یعنی تسلیم بشی به خواسته های دیگرون یا جمع یا کائنات!؟

اما الان باید تسلیم بشی به خواسته های یه مشت ظالم جاعل!؟

اینه که درد داره!؟

دیوهای بی شاخ و دم از جون مملکت من چی می خواین!؟

ایران قشنگمو نابود کردید!؟

حالا می خواید نابودترم بکنید!؟

دعای خیر باید براتون بکنم!؟

مگه به خودتون نگاه کنید و دیوتون رو ببینید!؟

آره خدایا

کاری کن سیاستمدارا دیواشون رو ببینن!؟

اصلا همه مردم دنیا دیواشون رو ببینند!؟

آمین