باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

گیل پیشی رفت!

گیل پیشی رفت!

چقدر اذیتش کردم!

از من مظلوم تر بود!

نمی دونم چرا همه ش چند ساله آدم های با مشکلات بیشتر از خودم می بینم!؟

الان پیامش چیه!؟

من که نمی تونم بهشون کمک کنم!؟

اگرم بخوام شکرگزاری کنم که نشانه پست فطرتیم هست!؟

خوشحالم یکی دیگه از من بدبختره!؟

فقط آدم می تونه بگه خدایا منو ببخش این قدر بهت غر زدم!

شیون و ناله کردم!؟

شکر از این نظر که قدردان همینی که داشتم نبودم!؟

آه و حسرت داشته های دیگرون رو می کشیدم!

تازه مال اونا رو هم دیدم به یک چشم بهم زدنی خراب شده!؟

حالا با خودم میگم نکنه آه من باعث شده!؟

دیگه آهم نمی تونم بکشم!؟

این چه زندگیه!؟

خوب من نمی خوام زندگی بقیه خراب بشه!؟

ولی آه که دست خودت نیست!؟

یهو میری توی یه غم و یه حالتی!؟

زخم داری خوب به دلت!؟

می بینی داغت تازه میشه!؟

مرگ

شما واکنشتون به مرگ چیه؟!

واسه من خیلی سنگینه و فکر می کنم یه ترس نهفته ای هم ازش دارم!؟

یعنی این قدر برام مرگ رنج آوره که گویا خودم رو فریب میدم و میگم من اصلا از مرگ نمی ترسم و برام مهم نیست!؟

اگر روانشناسی بدونید ساز و کارش رو درک خواهید کرد!؟

حالا چرا یاد مرگ افتادم؟!

سگ داداشم دو روز بود ناله می کرد!؟

داداشمم خونه نیست کار داره!؟

می گفت پای سگه درد می کنه!؟

منم نمی دونستم باید چی کار کنم!؟

دیروز عصر ناله ش قطع شد!؟

با خودم گفتم نکنه مرده!؟

رفتم از پنجره نگاش کردم دیدم وسط قفس نشسته و نمی تونه تکون بخوره!؟

آخه سنگینم هست زورم نمیرسه ببرمش تو اتاقش!؟

یاد عروس کوتوله داداشم افتادم!؟

اونم مریض شده بود آخرش با خواهرم بردیمش دکتر!؟

و آخرش داداشم بردش!؟

خواهرم میگفت مرده، محمد الکی میگه داده به دوستش!؟

اونم فکر کنم مثل منه، واکنشاش هیستریکه!؟

خلاصه که حالا من ماندم سگی که داره می میره و کاری که از دست ما برنمیاد!؟

دکترم براش آوردن گفتن خوب نمیشه!؟

به مامانم میگم این قدر باید ناله کنه تا بمیره؟!

البته از دیشب ناامید شد گویا، ناله دیگه نمی کنه!؟

ولی هم از خودم بدم میاد، هم کاری از دستم بر نمیاد!؟

کلا یه آدم منفعلی شدم که نگو!؟

احمقم شدم!؟

این فکرا رو هم کردم صبح دل انگیزم خراب شد!؟

اصلا من از بچگی به نتیجه رسیدم حیوون نیارم تو خونه!؟

بچه بودم چند بار جوجه مرغ گرفتم مردن بعدم یه جوجه اردک!؟

حیوون نگهداری می خواد اسباب بازی که نیست!؟

زبونشم نمی فهمی دردشو بگه!؟

والا من که نمی تونم از یه حیوون درست نگهداری کنم چه جوری می خوام بچه بزرگ کنم!؟

بچه مم به کشتن میدم!؟

بعدنوشت:

آخه چرا این قدر من بی عرضه ام!؟

یه زمانی عقلم کار می کرد!؟

خواهر کوچیکم رو داشتن به کشتن میدادن، من مواظبتش کردم!؟

چرا الان نمی تونم!؟

بعدنوشت بعدی:

وای که چقدر من بدم!؟

اینجا هم باز دارم به خودم فکر می کنم!؟

دوستان برونگرا

نمی دونم چرا بعد از حرف زدن با بعضی ها انرژیم افت می کنه اکثرا هم دوستان برونگرا این طوره اکثرا هم اونا بیشتر حرف می زنند!

یه جا خوندم به خودتون احترام بزارید و با آدم هایی که انرژیتون رو می گیرن مراوده تون رو قطع کنید!

اتفاقا دیروز یه خانمه اومد خصوصی تلگرام شروع کرد به نالیدن که حالم بده و فلان منم بهش گفتم برید پیش مشاور من مشاور نیستم این قدر بد برخورد کرد!؟

اینا خودشون طاقت شنیدن یه حرف خلاف میلشون ندارن بعد من بشینم حرفاشون رو گوش کنم؟! منم بلاکش کردم!

واقعا حالم خیلی بده شاید بخوابم خوب بشم امروز از صبح خوب بودم و بدن درد هم نداشتم الکی الکی این طور شدم!؟

ما رو به معاشرت نیومده باید همش تنها باشم!؟