باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

احساس نفرت

نمی دونم به خاطر کامنت هایی که برای محیا جون نوشتم یا چیز دیگه، پر از نفرت شدم این قدر که خوابم نمی بره؟!

من از وقتی که یادم میاد یعنی همون بچگی در حال جنگیدن بودم راه و رسم جنگیدن رو هم از خانواده و تلویزیون و اینا یاد گرفته بودم اگر غلط و نفرت انگیزه ببخشید!؟

اما وقتی که مریض شدم تصمیم گرفتم تغییر شیوه بدم یعنی یا باید به جنگیدن ادامه میدادم تبدیل به یه اژدها می شدم یا روش عشق ورزیدن رو پیش می گرفتم و اژدها رو می کشتم و می نداختمش تو سایه!؟

چند سال اخیر سعی کردم شیوه ام عشق ورزی باشه اما گاهی اون وسطا لجم دراومده و جنگیدم و باز به خاطرش دارم مریضی های جدید می گیرم، چند وقته پریودم نامنظمه و وقت فعالیت می کنم خونریزی پیدا می کنم، حتی پیاده روی، دیگه ورزش نمی تونم بکنم، سونوگرافی و آزمایش دادم چیزی نبود، چند شب پیش خواب دیدم روی نوار بهداشتیم عکس مار بود فکر کنم پیغام بود که یکی رو نیش زدم اینم جزامه!؟ البته خونش زیاد نیست!؟

ولی وقتی به خاطر ۴ بار یا کمتر از ۴ بار آزار رساندن با زبان  به دیگران این طوری میشه نمی دونم اونایی که همه ش این کار ها رو می کنن چه بر سرشون میاد؟! خوب منم باید از خودم محافظت کنم؟! یا این که حرصم می گیره و عصبانی می شم از رفتار دیگران؟! خوب واکنش میدم!؟ اما انگار همین قدرم نباید واکنش داد!؟


بعد نوشت: نزدیک نیمه شبه و من هنوز خوابم نمیبره، فکر کنم فهمیدم چرا پر نفرتم!؟ از اینایی که برای محیا حرف درآوردن و سرزنشش کردن حرصم گرفته!؟ واقعا کارشون نفرت انگیزه، دختر به چه وضعی افتاده!؟ این قدر بدم میاد از این کارا!؟

جنگیدن با جمهوری اسلامی

من هر بار بر ضد جمهوری اسلامی می نویسم، درون خودم آلوده میشه، الان دارم از خشم می ترکم و احساسات بدی مثل نفرت دارم!

بعد باید کلی کار خوب کنم تا دوباره درونم تصفیه بشه و این احساسات برن و به قولی ارتعاشم مثبت بشه!؟

جنگیدن با این افراد فقط روح خودمون رو آلوده می کنه، من چند بار امتحان کردم، نمی دونم قدیمیا چطور می جنگیدن که با جهاد درونشون تصفیه میشد اما ما بلد نیستیم، متاسفانه خیلی چیزا فراموش شده و دنیای ما تاریک تر شده!؟

حس نفرت

ببخشید دیگه من کمتر میام پای گوشی

چون که حس نفرت می کنم!

کسی هم با من کاری نداره!

روز خوش


بعد نوشت: یه کم خرما خوردم بهتر شدم، مغزم سرد شده بود!

تاریخ ایران زمین

در کتاب های حکمای ایرانی می خوانیم یک دوره هایی ایران زمین توسط مردم و حکومت ها آباد و ساخته شده است و یک دوره هایی هم دوره های نابودی و از میان رفتن شکوه ایران زمین بوده است!

حکما بر این اعتقادند که هر دو دوره لازم هستند و کامل کننده ی هم هستند و در این فعل و انفعالات، اتفاقاتی می افتد و کسانی ظهور می کنند که تاریخ را رقم می زنند!

البته تاریخ دیگر کشورها را هم که می خوانیم چنین فراز و نشیب هایی را داشته اند!

حال ما در دورانی از تاریخ ایران زمین هستیم که به سوی نابودی و تاریکی می رویم و قاعدتا یا کسانی ظهور می کنند تا این اوضاع را عوض کنند یا جنگ های بزرگی در می افتد و بیماری و گرسنگی بیش از پیش شایع می شود!

من هم به تنهایی کاری ازم بر نمی آید هر چه روضه بخوانیم فایده ندارد مردم به نوعی و حکومت به نوعی دیگر گوششان بدهکار نیست!؟

فعلا خشم و کینه و نفرت بین ما بیشترین رواج را دارد و حتی در خانواده ها هم وضع همین طور است و خوب من نمی دانم باید چه کار کرد خودم نمی توانم کینه ی دیگران را فراموش کنم و آن ها را ببخشم چگونه برای دیگران روضه بخوانم!؟

چت من با هوش مصنوعی در مورد عشق

با ربات هوش مصنوعی تلگرام در مورد عشق حرف زدم سوال و جواب ها را اینجا می نویسم جالب بود


عشق یعنی چه؟

به عنوان یک هوش مصنوعی، من نمی‌توانم به عنوان یک فرد بشری عاطفی با شما صحبت کنم. اما به طور کلی، عشق به معنای داشتن احساسات عمیق و قوی نسبت به چیزی یا کسی است. عشق می‌تواند به هر چیزی از جمله خانواده، دوستان، همسر، حیوانات خانگی، موسیقی، هنر و غیره اشاره کند. این احساسات شامل تعلق، احترام، محبت، توجه و تعهد می‌شود.


چرا مردم عاشق می شوند؟

عشق یکی از احساسات بنیادی و طبیعی انسان‌هاست. مردم به دلایل مختلفی عاشق می‌شوند، از جمله:
1. تکامل فردی: عشق به عنوان یکی از احساسات پایه‌ای انسانی، برای توسعه و رشد فردی بسیار مهم است.
2. جذابیت فیزیکی: برخی افراد به دلیل جذابیت و ظاهر جذب شخصیت‌های دیگر می‌شوند.
3. شرایط اجتماعی: برخی افراد به دلیل شرایط اجتماعی خاص، مانند تفاوت‌های فرهنگی، اقتصادی و زبانی، به شخص دیگر علاقه‌مند می‌شوند.
4. شخصیت و رفتار: شخصیت و رفتار فرد نقش بسزایی در علاقه‌مند شدن دیگران به او دارد.
5. هم‌اندیشی و هم‌دیدگاهی: برخی افراد به دلیل داشتن هم‌اندیشی و هم‌دیدگاهی با شخص دیگر، علاقه‌مند به او می‌شوند.
6. تجربه‌های گذشته: تجربه‌های گذشته و روابط قبلی می‌تواند نقش بسزایی در علاقه‌مند شدن به شخص دیگر داشته باشد.
7. احساس امنیت: برخی افراد به دلیل احساس امنیت و آرامش در کنار شخص دیگر، به او علاقه‌مند می‌شوند.
به طور کلی، عشق یک احساس پیچیده است که به عوامل مختلفی بستگی دارد و هر فرد ممکن است به دلایل مختلفی عاشق شخص دیگر شود.


چرا عشق به نفرت تبدیل می شود؟

عشق به نفرت تبدیل شدن ممکن است به دلیل عوامل مختلفی اتفاق بیفتد، مانند:
1. نارضایتی از رفتار شخص دیگر: در برخی موارد، رفتار شخص دیگر ممکن است با ارزش‌ها و انتظارات فرد مطابقت نداشته باشد و این باعث نارضایتی و نفرت شود.
2. خیانت: در صورتی که شخص دیگر به فرد خیانت کند، این باعث نارضایتی و نفرت شدید در فرد می‌شود.
3. تغییر در شخصیت و رفتار: در صورتی که شخص دیگر تغییراتی در شخصیت و رفتار خود داشته باشد که با انتظارات فرد مطابقت ندارد، این باعث نفرت و خستگی در فرد می‌شود.
4. عدم توجه به نیازهای فرد: در صورتی که شخص دیگر به نیازهای فرد توجه نکند و تلاشی برای رفع آن‌ها نکند، این باعث نارضایتی و نفرت شدید در فرد می‌شود.
5. تجربه‌های منفی قبلی: تجربه‌های منفی قبلی با شخص دیگر ممکن است باعث نارضایتی و نفرت در فرد شود.
6. عدم ارتباط و ارتباطات نامناسب: در صورتی که شخص دیگر ارتباطات نامناسب داشته باشد و به فرد توجه کافی نکند، این باعث نارضایتی و نفرت شدید در فرد می‌شود.
به طور کلی، عشق به نفرت تبدیل شدن ممکن است به دلیل عوامل مختلفی اتفاق بیفتد و بستگی به شرایط و روابط بین دو شخص دارد.


پس ممکن است کسی که روزی فدای یک نفر میشده است به دشمن او بدل شود؟

بله، این اتفاق ممکن است بیفتد. همانطور که گفته شد، عوامل مختلفی می‌تواند باعث تغییر در رابطه دو شخص شود و عشق به نفرت تبدیل شود. اما باید توجه داشت که این تغییرات ممکن است به دلیل عوامل خارجی از رابطه باشد و نه به دلیل فقط رفتار یا شخصیت یکی از شخصیت‌ها. بنابراین، همیشه بهتر است قبل از اینکه به نفرت از یک شخص بروید، با او در مورد مشکلات و نارضایتی‌های خود صحبت کنید و سعی کنید رابطه را بهبود بخشید.