بعضی اوقات که بی حوصله هستیم دلیلش اینست که ناراحت هستیم یا خسته ایم یا حتی تنها هستیم، در این شرایط لازم است سریع اقدام کنیم و حال خودمان را عوض کنیم.
در اینجا اگر در شبکه های اجتماعی صفحات و کانال های حال خوب کن مثل طبیعتگردی، مراقبه، شعر و آهنگ داریم می توانیم سراغ آن ها برویم وگرنه اصلا نباید سمت شبکه های اجتماعی رفت چون وقتی می بینی تمام دوستانت عکس و فیلم از لحظات خوبشان گذاشتند بیشتر ناراحتی ما تشدید می شود، پس چه باید کرد؟
یک آهنگ ملایم بگذارید، کمی اشعار شاعر محبوبتان را ورق بزنید، آب بنوشید، نفس عمیق بکشید، نفس شکمی بکشید، نماز بخوانید، ذکر بگویید، دوش بگیرید، به طبیعت بروید، نقاشی کنید، خودتان را در آغوش بگیرید و ببوسید و ...
گاهی برعکس است اگر کاری کنید که ضربان قلبتان بالا برود و عرق کنید حالتان بهتر می شود، پس یک آهنگ شاد بگذارید و برقصید، تند بدوید، در جا پروانه بزنید، به بالشتتان مشت بزنید، بروید بیرون از سبزی فروشی و میوه فروشی خرید کنید، داد بزنید ( البته در بالشت ) و ...
بستگی دارد کودک درونتان چه بخواهد، بگردید و چیزهایی که حالتان را خوب می کند را پیدا کنید!
البته گاهی عمیق شدن در احساس درد و رنج و فکر کردن به خودتان و نوشتن افکارتان باعث پیدا شدن چیزهایی درونتان می شود، یعنی خودشناسی کردن و عمیق شدن اما همیشه نمی شود عمیق شد گاهی فقط لازم است با محرک بیرونی حال خودمان را خوب کنیم!
من امروز خیلی ناراحت بودم در صوت های رشد فردیت میگه آدم ها هر تقریبا ده سال دچار تغییر می شوند هورمون هاشون تغییر می کنه جسم و روح و روانشون تغییر می کنه من الان در وسط یکی از این تغییراتم!
نباید به خودم سخت بگیرم نباید الان تصمیم عجولانه بگیرم باید بذارم خودش اتفاق بیفته شاید چند ماه طول بکشه شایدم بیشتر ولی خوب باید با خودم مهربان باشم و صبر کنم و فرصت بدم!
امروز قبل ظهر اعصابم خیلی خورد بود با دستگاه الپتیکال ورزش کردم زود خسته شدم ولی به خودم قول دادم هر وقت اعصابم بهم بود یا دلم شیرینی خواست برم باهاش ورزش کنم شده ده دقیقه!
من از اول نه اهل هیئت بودم نه اهل مسجد، نه اهل روضه، نه اهل مهمونی، نه اهل هنرو ... فقط اهل ورزش بودم که اونم نزاشتن ادامه بدم و محیط و امکاناتشم نبود این شد که از نوجوونی دوستم شد کامپیوتر، ساعت ها وقتم رو می زاشتم پای نرم افزارای مختلف و اینترنت، بعدم که رفتم دانشگاه کلی ذوق برنامه نوبسی داشتم تو دانشگاه این قدر که پای لپ تاپم بودم بچه ها می گفتن تو با لپ تاپت ازدواج می کنی! تو نخ پسرا نبودم! بعدم که گوشی هوشمند اومد نمی دونم روزانه چقدر پای وسایل الکترونیکی هستم اما همه ی زندگیم همین هاست!
کامپیوتر رفیق خوبیه، نارو نمی زنه، دروغ نمی گه، هر وقت بخوای حاضره، کمی خنگه اما خوبه، به جای زندگی واقعی، من تو دنیای مجازی زندگی می کنم نمی دونم عاقبتم چی میشه!؟
دیروز یک گروه گپ تلگرام پیدا کردم خیلی شلوغ بود همه ش هم آقایان گروه می خواستند باهات دوست بشند هر چی می گفتم من نامزد دارم باز می خواستن بیان پی وی، از 20 ساله تا سی و چند ساله، منم از آخر لفت دادم!
فضای تلگرام چرا این جوریه کسی گروه گپ دوستانه خلوت داره منو عضو کنه؟ آخه گاهی این قدر که تنهام حوصله ام سر میره دلم می خواد جنب و جوش آدم ها رو ببینم!
میگن برو تو خیابون الکی بگرد آدم ها رو ببین اما من باید یه هدفی داشته باشم که از خونه برم بیرون وگرنه می شینم تو خونه!
می خواستم برم باشگاه کیک بوکسینگ و استخر شنا کنم اما نمیشه این قدر که سنگینم! یکی از دوستای راهنماییم که از بچگی اضافه وزن داشت خیلی لاغر کرده میگه با ورزش و شنا کم کرده! منم باید همت کنم!؟
دیشب جایزه ی موسیقی گرمی به شروین خواننده ی ما داده شده است و کسی که نام آقای شروین حاجی پور را اعلام کرده است همسر رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا بوده است!
خوب باید بگویم خوشحال شدم یک خواننده ی جوان ایرانی در سطح بین المللی مطرح شده است با این که سبکش خیلی غربیست و من گوشم عادت ندارد ولی باعث افتخار است.
اما مسئله اینجاست که همسر رئیسجمهور این جایزه را به شروین داده است یعنی سیاست در هنر وارد شده است! شاید بعضی ها بگویند ایشان افتخار داده اند بله خوب درست است اما چرا وقتی هنرمندان نظر خودشان را در مورد سیاست می دهند سیاستمداران می گویند شما تخصص ندارید دخالت نکنید!؟
در ایران هم سال هاست مهم ترین جشنواره ی هنری با نام فجر در دهه ی فجر انقلاب اسلامی برگزار می شود این استفاده ی ابزاری سیاست از هنر نیست!؟
برای ورزش هم همین داستان ها هست لطفا یا بگذارید هنرمندان و ورزشکاران حرف خودشان را راحت بزنند یا از هنر و ورزش وقتی که به نففعتان هست در راستای سیاست استفاده نکنید برای وجهه خودتان می گویم!