باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

من خیلی فکر کردم...

من خیلی فکر کردم زمان شاه ایران قدرتمندترین کشور منطقه بود اما انقلاب که شد اتفاقاتی افتاد که کشور ضعیف شد بعدم جنگ شد و هزاران نفر کشته شدند کلی ضرر اقتصادی کشور دید، عقب موندیم از کشورهای دیگه ی منطقه!

الان کشور یه قدرت نسبی داره، این قدر قدرتمند هست که آمریکا حاضر نیست بیاد بجنگه و می خواد یه طوری کنار بیاد، اگر ما انقلاب کنیم باز کشور ضعیف بشه و حتی تجزیه بشه یا مثلا طالبان با اون تجهیزات آمریکایی و رفتارش بیاد به ایران حمله کنه، خیلی اوضاع بد میشه!

شاید بگید من ترسو هستم یا زیاد محتاطم یا دارم جنبه ی بد داستان رو می بینم ولی حفظ جان آدم ها مهم تر از مجازات چند تا آخوند و سپاهی هست، چه بخوایم چه نخوایم اینا سنشون زیاده کم کم عمرشون سر میاد با کارهایی هم که کردند احتمالا مریضی های بدی بگیرند و فوت کنند، راه اصلاح کشورم انقلاب نیست تدریجی است پس مجبوریم صبر کنیم می دونم گفتن اینکه شرایط بد رو تحمل کنیم آسونه اما خیلی از مردم در فشار اقتصادی هستند و باید فکری کرد، البته خود مردم به خودشون کمک می کنند اما تا اقتصاد سامان نگیره و تورم باشه چیزی عوض نمیشه متاسفانه یه عده می خوان که شرایط این طوری باشه، پس باید فکر کرد یه راه جدید اختراع کرد تا از بن بست دربیایم!

این نظر فعلی منه!

یک همزمانی دیگر!

یک همزمانی دیگر هم رخ داد این!


حقُّ النّاس همیشه پول نیست

گاهی"دل"است
دلی که بایدبدست می آوردیم ونیاوردیم
دلی که بایدمی دادیم وندادیم
دلی که شکستیم ورهاکردیم

خدا ازهرچه بگذرد از"حقُّ النّاس"نمیگذرد
حواسمان باشد


گویا شما از جنگ خوشت می آید و دل آرام هم نمی خواهی واقعا از ما گذشته شور جوانی!؟

شخصیت جالبی داری!؟

امیدوارم این ها خیالات من نباشد!؟

همزمانی عاشقانه

این الان تو تلگرام اومد، همزمانی عاشقانه!


ابتدای عشق چنان بوَد که عاشق معشوق را از بهر خود خواهد.
و این کس عاشق خود است بواسطه‌‌ معشوق ولیکن نداند، که می‌خواهد که او را در راه ارادت خود بکار برد.

کمال عشق چون بتابد کمترینش آن بوَد که خود را برای او خواهد
و در راه رضای او جان دادن بازی داند.
عشق این بوَد،
باقی هذیان بوَد و علت...


  رساله‌ی #سوانح العشاق

حضرت #شیخ احمد غزالی


منم داشتم فکر می کردم جنگامون تموم شد، قلبم به یه سکون رسیده دیگه هیجان نداره هر چند دوست دارم پیشت باشم اما باید صبر کنم!

خوب از پس اخلاق سگی من براومدیا، دیگه رفت خونه ی خاله!؟

دیگه هر چی تو راضی باشی منم راضیم!؟

روزنوشت التهابی

اخبار بی بی سی فارسی از قول وزارت اطلاعات گفت در چند نقطه از کشور افرادی رو همراه با اسلحه و بمب دستگیر کردند!؟

دیگه گذشت از انقلاب بدون خشونت وارد یه جنگ داخلی میشیم!؟

منم طاقت نیاوردم رفتم اینستاگرام استوری گذاشتم!

حالم خوب شد واقعا!

از دیشب داشتم می ترکیدم!؟

جو اینستاگرام آرومه!؟

مردم ترسیدند!؟

چقدر واقعا علافی کردم!؟

منم بهتره برم دنبال کار خودم!؟

من آدم جنگ نیستم!


کابوس دیشب من

با اینکه دیروز اصلا اخبار ندیدم و تو این فکرا نبودم دیشب خواب دیدم جنگ شده بین ایران و آمریکا و افغانستان، عده ای از ایرانی ها پناهنده شده بودند یه ولایتی تو افغانستان اما ما مونده بودیم کل شرق ایران رو گرفته بودند!

هیچی دیگه ما رو سوار اتوبوس کردند ببرند اردوگاهی یا یه جای دیگه، آدمایی که تو اتوبوس بودند می خواستند فرار کنند خلاصه نمی دونم چه اتفاقاتی افتاد اما یه صحنه ش یادمه که من با چاقوی آشپزخونه زدم تو گردن یه مرد افغانی، رگشو پاره کردم اما خون نیومد اون گردنش رو گرفت ما فرار کردیم یواشکی توی اتاقا زندگی می کردیم مشهد کلی عوض شده بود!

بعد این خواب با دل درد بیدار شدم پهلوهام درد می کرد هنوزم درد می کنه گلوم خشک شده بود گلاب به روتون اسهال شدم! خلاصه که هیچ وقت یادم نخواهد رفت! واقعا چرا این خوابا رو می بینم!؟