باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

حال آدم

واقعا حال آدم چه یکباره دگرگون می شود!

ناهار خوردم یک مرتبه حالم دگرگون شد!

الان حال خوشی دارم!

واقعا به غذاست؟!

منتها مدام فراموش می کنم وقتی حالم بد است بگویم می گذرد!

باید صبر و تحمل کنم این قدر بی طاقت!؟

شاید بخوابم!

شایدم آهنگ گوش کنم!

هنوز استراحت لازم دارم!

بیشتر خستگی هایم در رفته اما کمی تا قسمتی باقیست!


این هایی که غذای خوب و سالم نمی خورند پس چه می شوند؟؟!!

فرسودگی شغلی

امشب فهمیدم من چند سالی که کار می کردم دچار فرسودگی شغلی شده بودم و از عید ۹۶ که اومدم بیرون تا الان نتونستم خودم رو درمان کنم!
کلاس های یوگا و مراقبه رفتم اما اون طور که باید اثر نداشت یادمه اون اوایل شنا می رفتم خوب بود فکر کنم باید شنا برم!
احتیاج به خلوتی دارم ابین چند سال اخیرم خودمو خیلی فرسوده و خسته کردم!

یار ما دلدار ما عالم اسرار ما

یار ما دلدار ما عالم اسرار ما

یوسف دیدار ما رونق بازار ما


بر دم امسال ما عاشق آمد پار ما

مفلسانیم و تویی گنج ما دینار ما


کاهلانیم و تویی حج ما پیکار ما

خفتگانیم و تویی دولت بیدار ما


خستگانیم و تویی مرهم بیمار ما

ما خرابیم و تویی از کرم معمار ما


دوش گفتم عشق را ای شه عیار ما

سر مکش منکر مشو برده‌ای دستار ما


پس جوابم داد او کز توست این کار ما

هر چه گویی وادهد چون صدا کهسار ما


گفتمش خود ما کهیم این صدا گفتار ما

زانک که را اختیار نبود ای مختار ما


گفت بشنو اولا شمه‌ای ز اسرار ما

هر ستوری لاغری کی کشاند بار ما


گفتمش از ما ببر زحمت اخبار ما

بلبلی مستی بکن هم ز بوتیمار ما


هستی تو فخر ما هستی ما عار ما

احمد و صدیق بین در دل چون غار ما


می ننوشد هر میی مست دردی خوار ما

خور ز دست شه خورد مرغ خوش منقار ما


چون بخسپد در لحد قالب مردار ما

رسته گردد زین قفس طوطی طیار ما


خود شناسد جای خود مرغ زیرکسار ما

بعد ما پیدا کنی در زمین آثار ما


گر به بستان بی‌توایم خار شد گلزار ما

ور به زندان با توایم گل بروید خار ما


گر در آتش با توایم نور گردد نار ما

ور به جنت بی‌توایم نار شد انوار ما


از تو شد باز سپید زاغ ما و سار ما

بس کن و دیگر مگو کاین بود گفتار ما


 مولانا

حس جدیدم به موسیقی

چند وقتی هست که دیگر موسیقی برایم گوش نواز نیست!؟ شاید قبلا خیلی وقتم را صرفش می کردم اما الان به دلم نمی چسبد!؟

دو روز پیش آهنگ جدید آقای سالار عقیلی منتشر شد اسمش 《 رفتی سفر 》 است خیلی هم قشنگ است تا دیروز مدام گوشش می کردم اما دیگر امروز ازش خسته شدم!؟

نمی دانم شاید شرایط کشور من را این طوری کرده است!؟ همیشه خسته و بی حوصله!؟

من همیشه مریض!؟

تازه چند روز پیش بود که کلیپ انگیزشی دیدم که می گفت وقتی خسته می شوید موقعش هست به تمام منابع روحی و جسمی تان دست پیدا کنید من هم این کار را کردم چند روز واقعا روی پا بودم!

اما چند روز است در دستانم احساس ضعف می کنم اول فکر کردم از گردنم است فشار به اعصاب دست می آید اما بعد تحقیق که کردم دیدم دیگر علائم یک بیماری لاعلاج را دارم!؟

خلاصه که باز مریض شدم دست هایم هی ضعف می کند بعد خوب می شود و می رود روی اعصابم چون نمی توانم راحت از گوشی استفاده کنم البته شاید باید باهاش کنار بیایم!