باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

مقابله با استرس

ساعت چهار همین جوری رفتم پای تلویزیون، شبکه ماهواره‌ای کلمه برنامه روانشناسی داشت در مورد مقابله با استرس بود خیلی برنامه خوبی بود گفت می گذاریم رو یوتیوب و یکشنبه هم ادامه میدن بحث رو!

عمه و گیل پیشی حتما ببینیدش، من گشتم رو نت یه مقاله شبیه اون پیدا کردم اما اسلایدا و شکل های اون برنامه کامل تر بود!

لینک مقاله استرس چیست؟https://karboom.io/mag/articles/%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%B3


پی نوشت: راستی طبق این برنامه رفتارهای من و خیلی از توصیه های اشعار عرفانی ما در مواجهه با استرس ها افراطی هست!؟

سخن آخر

در زمانی که ما بچه بودیم بهمون می گفتند از خودگذشتگی کنید و به خاطر دیگران پا رو خودتون بگذارید اما این حرف یه دروغ بزرگ بود!

از دیروز حالم خوب شده چون پام رو از رو خودم برداشتم، دیگه نه بحران دارم نه دنبال معنای زندگی هستم، دارم مثل آدم زندگی می کنم و نفس می کشم و لذت میبرم، دیگه فکر کردن زیادم هم خود به خود حل شده و ذهنم آروم شده!

شما یا خیلی نادانید یا خیلی کثافت هستید که این چیزها رو به بچه ها یاد می دید فقط این نبوده چیزهای اشتباهی که تلویزیون چه داخلی چه خارجی یاد ما داده ولی من فحشتون نمیدم شما بی ارزش تر از اون هستید که بهتون فحش داده بشه، شما پشگلی بیش نیستید!

دیروز روی کانال مسیحی یه عکس بود یک پا داشت یک آدم رو له می کرد شما کاری کردید که ما خودمون با خودمون این کار رو بکنیم اسمشو گذاشتید گذشت و به ریش ما خندیدید آیه ای که اون کانال مسیحی گذاشته بود این بود : هر که ظلم بکارد همان را درو خواهد کرد و قدرتش در هم خواهد شکست!

در لحظه زندگی کردن و مدیتیشن و هزار تا کوفت و زهر مار هم که به عنوان راهکار به خورد ما دادید همه ش الکیه، سعی و تلاش بیخوده!

حالم بهتر شد!

رفتم پای تلویزیون!

بی بی سی فارسی، فیلم لیلای مهرجویی رو نشون داد!

فیلم که داغون کننده بود!

زن هایی که به زن های دیگه رحم نمی کنند!

بعدش مصاحبه با آقای مهرجویی بود!

باورم نمیشد سرانجامش چی شد!

بعد اخبار شروع شد که نگاه نکردم!

نمی دونم چرا حالم بهتر شد!

***********

بعد ظهری رفتم حموم!

زیر دوش نشستم کف حموم!

اونجا هم فکر و خیال کردم!

گریه مم گرفت!

دلم می خواست همون جور کف حموم بخوابم!

به زور خودم رو شستم و اومدم بیرون!

کلی آب حروم کردم!

ولی فدای سرم!

چقدر مراعات همه چی و همه کس رو بکنیم!

دیگه ازین به بعد یه آدم دیگه م!

می خوام برم موهامو از ته بزنم!

************
امشب نون و ماست چکیده خوردم!

غذا داریم اما میلم به غذای سنگین نمیره!

یه خوشحالی خاصی دارم!

نمی دونم چرا!؟

***********

رفتم اینستاگرام نوشته بود:

عزیز من!
در زندگی، آدم‌ها و اتفاقات بسیاری
تو را ناراحت خواهند کرد،
لااقل تو با خودت
مهربان باش.

انگار زندگی همینه!

آزار دیدن!

باید بپذیرمش!