باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

روند تغییر پایدار تدریجیست

برنامه ی صفحه ی 2 این هفته ی بی بی سی فارسی رو ببینید، اولا می گفت برای انقلاب تشکیلات سازمان یافته نیاز هست دوما هم برداشت من این بود که می گفت تغییر پایدار در یک جامعه روند تدریجی دارد و من با این حرفاشون موافق هستم!

یک شبه نمی شود حجاب را اختیاری کرد تبعات دارد، یک شبه نمی شود دموکراسی در یک کشور برقرار کرد، یک شبه نمی شود نیروهای طرفدار یک جناح، طرفدار جناح مخالف بشوند و ...

یک گفتگو هم از آقای دکتر مجید حسینی روی کانال دیدار نیوز دیدم، می گفت این زن زندگی آزادی برای اقشار بالای جامعه است تبعیض در اقشار پایین همان طور ادامه دارد و شما نمی دانید چه اتفاقاتی برای دخترهای طبقات پایین جامعه می افتد، اگر می توانید حق آن ها را بدهید!

یک چیزی که گفت که واقعا مایوس کننده بود گفت رای اکثریت را می شود با پول بدست آورد و کلا اکثریت به نفع اقلیت هیچ گاه رای نمی دهند، خوب سوالی که پیش می آید این است که پس وجدان جمعی چه می شود؟! بله در جامعه ای مثل ما که وجدان اکثر افراد خواب است پول حرف اول را می زند اما در یک جامعه ی اخلاقی و انسانی این وجدان است که رای اکثریت است!

شاید باز من دارم آرمانی فکر می کنم و اینکه یک استاد دانشگاه بعد از کلی فعالیت اجتماعی و سیاسی به این نقطه رسیده است که می گوید حق را بده اگر چه اکثریت با آن مخالف باشند که باز می شود استبداد، خیلی مایوس کننده است و آدم از همین حرف ها می فهمد که چرا استبداد در جامعه ی ما باززایی می شود!

خلاصه که نمی دانم سیستم فرهنگی ما خاورمیانه ای ها چگونه است که حاضریم فرمانبردار یک نفر باشیم اما حاضر نیستیم با مخالفمان حرف بزنیم و به تفاهم برسیم یا حداقل به توافق برسیم!

روزنوشت کومیکی

تقریبا دو ساعت سرم گرم بود!

انیمیشن پرسپولیس رو تو بی بی سی فارسی دیدم!

بامزه بود!

من و خانم مرجان ساتراپی از یه نظرهایی شبیه به هم هستیم!

به خصوص بچگی و نوجوانی!

قبلا هم پخش شده بود تکه هاییش رو دیده بودم!

این دفعه تقریبا کامل دیدم!

**********

لیبی سیل اومده!

مراکش زلزله!

انگار بلایای طبیعی سر مسلمونا بیشتر میاد!

**********

امروز کلی فکر کردم!

**********

دوست مجازی جدیدم امروز میگه من فکر می کردم پسری!

گفتم بهش من که صوت و عکس فرستادم!

عجب روزگاری شده همه بدبینن!

**********

مامانم رفته دکتر

خونه تنهام

بچه ها هم نیستند

آرامش خاصی حکمفرماست

در آوردن روسری

کاملا مشخص است که درآوردن روسری یک شیطنت غربی ها به نظام است و شبکه های ماهواره ای در حال تلاش هستند که جنبش را به سمت خشونت بکشند، از این خشونت چه نفعی می برند خدا می داند!؟

اما اگر قرار باشد روسری ها درآورده شود و قرآن سوزانده شود عده ای از مردم با این جنبش همدلی نخواهند نه چون موافق نظامند بلکه چون عقاید مذهبی دارند و مذهب و شریعت اسلام آن چیزی نیست که این اسلام شیطانی آخوندی اعمال می کند!؟

حال اگر قرار باشد عده ای خود را اسباب دست خارجی ها کنند هیچ گاه اتحاد شکل نمی گیرد و وضع بدتر از بد خواهد شد!؟

پیری و احساس پیری

امروز در شبکه ماهواره، خانم ژاپنی 74 ساله رو نشون می داد که بعد از بازنشستگی از بانک رو آورده بود به برنامه نویسی و اپ گوشی موبایل می نوشت!

با خودم گفتم نگاه کن تو این سن رفته دنبال چی، اون وقت من احساس پیری می کنم اصلا به اون سن نمی رسم!؟

خواهرم امروز می گفت شما دهه شصتی ها چرا همه تون احساس پیری می کنید؟ میگید از ما گذشته!؟ از دهه چهلی ها و پنجاهی ها یاد بگیرید هنوز فکر می کنند جوونند!؟

بهش گفتم همونا ما رو پیر کردن!؟ :/

خلاصه من فهمیدم احساس پیری یه احساسی هست در شکم، وقتی سنگینه نفست بالا نمیاد، دیگه نمیاد دیگه!؟ 

مود پایین و اعصاب خورد

امروز صبح که بیدار شدم خیلی خوب بودم اما نمی دونم چم شد!؟ بعد از نوشتن مطلب قبلی رفتم پای تلویزیون اونم ماهواره، واقعا اعصابم خورد شد!؟ یکی نیست بگه مجبوری؟!

دیروز هم دوش گرفتم، هم راه رفتم، هم شکلات خوردم دیگه حوصله ندارم با این چیزا مودم رو بیارم بالا؟! پریودم هستم!؟

دو دست ماشین لباسشویی لباس شست و پهنشون کردم، الانم ولو شدم رو تخت، اعصاب ندارم آهنگ گوش کنم یه چیزی هم فهمیدم خواننده ها و آهنگ ها جدیدا موردی پیدا نکردند چون آهنگ های چند سال پیشم دیدم دیگه ازشون خوشم نمیاد!؟

دلم می خواد بخوابم ولی خوابم نمیبره!؟

بیرون صدای بوق و ماشین ها میاد، همه در تلاش و تکاپو هستند فقط منم که زندگیم این طوره!؟