فردی "کیسه ای طلا" در باغ خود دفن کرده بود که بعد از مدتی یادش رفت کجا بود.
نزد بایزید بسطامی آمد.
بایزید گفت:
نیمه شب برخیر و تا "صبح نـماز بخوان." اما باید مواظب باشی که لحظه ای ذهنت نزد گمشده ات نرود و نیت عبادت تو مادی نشود.
"نیمه شب" به نماز ایستاد و نزدیک صبح یادش افتاد کجای باغ دفن کرده است.
سریع نماز خود به هم زد و بیل برداشت و باغ روانه شد و محل را کند و کیسه ها در آغوش کشید.
صبح شادمان نزد بایزید آمد و بابت راهنمایی اش تشکر کرد. بایزید گفت: می دانی چه کسی "محل سکه" را به تو نشان داد؟
گفت: نه.
گفت: "کار شیطان" بود که دماغ اش بر سینه ات کشید و یادت افتاد.
مرد تعجب کرد و گفت: به خدا برای شیطان نمی خواندم.
بایزید گفت: می دانم، خالص برای خـدا بود. شیطان دید اگر چنین پیش بروی و لذت "عبادت و راز و نیاز و سجده شبانه" را بدانی ، دیگر او را رها می کنی...
نزدیک صبح بود، لذت عبادت شبانه را "ملایک "می خواستند بر کام تو بچشانند، که شیطان محل طلاها را یاد تو انداخت تا محروم شوی.
چون یک شب اگر این لذت را درک می کردی، برای همیشه سراغ عبادت نیمه شب می رفتی. شیطان یادت انداخت تا نمازت را "قطع کنی." چنانچه وقتی قطع کردی و رفتی طلاها را پیدا کردی دیگر "نمازت را نخواندی" و خوابیدی...
"و اینجا بود که شیطان تیر خلاص خود را به تو رها کرد."
امروز فهمیدم چقدر از مردم هستند که چشم دیدن منو ندارن! و انتظار میکشن بدبختی منو ببینن!
امروز دیدم تو اینستاگرام یکی از شعرام به نام هادی شیر شده بود! بعد میگن چرا میگی مردم پستند؟! کلاهبردارن!؟ تازه دزدم هستند!؟
البته من با خدا معامله کردم از لحاظ معنوی اینا به اسم منه و برای اونا گناه ثبت میشه! حالا کی زرنگ تره؟! از جنود شیطان استفاده می کنم!
خلاصه که این مردم هر چی سرشون بیاد حقشونه! به حرف کسی که خیرخواهشونه گوش نمیدن باهاش بدی می کنند میرن به حرف دشمنانشون گوش میدن! این جور آدما رو باید گذاشت به حال خودشون تا سرشون به سنگ بخوره البته این قدر خورده اما بازم ...!
به نظر من اون چیزهایی که گناه یا غیراخلاقی عنوان شده کارهاییست که باعث می شود سلامت و زندگی خودمان به خطر بیفتد، بحث اصلا سرپیچی از دستور خدا نیست یا گول خوردن از شیطان، شیطان ما رو گول می زنه که به زندگی سعاتمند و خوشبختی نرسیم و خدا هم ما رو دعوت می کنه کاری کنیم که صلاح خودمون هست!
مثلا قرن ها گفتند ادرار و خون نجس است حال چندیست کشف شده به خاطر ضرر به سلامتی ماست که این دستورات بهداشتی داده شده است یا مثلا می گویند آدمی که خودش زیاد دروغ می گوید فکر می کند بقیه هم دروغ می گویند یا دچار بیماری روان تنی می شود!
حال دانشمندان می گویند دروغگو یک مدتی به همه ظنین است و شاید دچار بیماری روان تنی هم بشود اما بعد از مدتی که باور کرد کارش درست است دیگر این اتفاقات هم برایش نمی افتد یعنی می گویند احساس گناه و تربیت باعث به وجود آمدن آن اختلالات و بیماری ها می شود ولی باز هم نظر من رد نمی شود!
به هر صورت که من فهمیده ام بعضی خصوصیات ما ژنتیکی در لایه های زیرین ناخودآگاهمان است یعنی اجدادم یک سری صفاتشان را سرکوب کرده بودند و به من هم ارث رسیده است در این صورت فقط تربیت خودم نقش در دانستن خوبی و بدی ندارد بلکه تربیت اجدادم هم موثر است و رسیدن به آن لایه های زیرین کار سختیست و زمان و آگاهی می خواهد و هر کسی این کار را نمی کند!
در ضمن ما نه تنها وجدان فردی و جمعی داریم به نظرم وجدان اجدادی هم داریم که ناخودآگاه عمل می کند!
ایگو یا همان خود، پادشاه ذهن ماست محل قرارگیریش پشت پیشانیست همان قسمتی که در مغز انسان ها تکامل یافته تر از حیوانات است، ما انسان ها این قدر گرفتار این خود هستیم که باید هر چه او می خواهد را عمل کنیم، گاهی اگر به آنچه او می خواهد عمل نکنیم احساسات بدی را تجربه می کنیم، ما اسیر این ایگو هستیم، این خود گاهی زخم خورده هم هست و برای التیام خود، دست به کارهای وحشتناک می زند و خودش را محق نیز می داند!
ما انسان های این دوره و زمانه نسبت به خود ناآگاهیم و در نتیجه حتی وقتی فکر می کنیم نیت خوبی داریم ممکن است گرفتار نیاتی پنهانی باشیم که از خودمان نیز پنهان است، خیلی از افکار ما که مثبت تلقیشان می کنیم در واقع توسط بعد شیطانی و ناخودآگاهمان تولید شدند و ما را سمت کارهایی می کشند که اگر متوجه منفی بودنشان بودیم هیچ وقت انجامشان نمی دادیم این در واقع همان چیزیست که در ادیان آمده است شیطان گناهان را در نظرمان زیبا جلوه می دهد و ما فکر می کنیم داریم کار خوبی می کنیم اما داریم کار بد می کنیم!
یک جایی می خواندم اسرائیل و ایران در دو دنیای موازی هستند هر دو از هم زخم خوردند هر دو اسیر ایگوی خود هستند هر دو فکر می کنند دارند کار درست و خوبی می کنند اما هر دو در اشتباهند و دارند دنیا را به آتش می کشند و آدم های بی گناه را می کشند، زندگی جنگیدن نیست ما کودکی بدی داشتیم که آن موقع فهم کردیم زندگی جنگیدن است الان که بالغ شدیم لازم است بالغانه فکر کنیم زندگی نفس کشیدن است، هدیه ی زندگی و نفس و خنده به یک نفر دیگر است، قبل از هر تصمیمی چند تا نفس عمیق بکشیم بهتر می توانیم فکر کنیم و تصمیم بگیریم، لازم است از آن پوسته ی سخت کودکانه به در آییم و رو به جهان گشاده تر باشیم و دیگران را این قدر بد نبینیم!
دیروز روز کارگر بود!
روز معلمم بود!
یه جا خوندم این روز معلم به خاطر اعتراضات زمان شاه هست!
اتفاقاتی افتاده بود که در یک سیستم دموکرات میفته!
نخست وزیر استعفا داده بود و رهبر اعتراضات وزیر فرهنگ شده بود!
نمی دونم داستان واقعی بود یا ساختگی!؟
************
دیشب خواب های عجیب و غریب دیدم!
خواب دیدم استاد کامپیوتر شدم!
عشق سابقم استاد کامپیوتر بود!
بعد بهم کمک می کرد!
آخرش یک دفعه شبیه بابام شد!؟
من که نفهمیدم چرا این خواب رو دیدم و پیامش چیه!؟
اتفاقات امروز خیلی پرانرژی هستم!
با اینکه خواب پر افت و خیزی بود!
تازگی خواب های عجیب و غریب زیاد می بینم!
فکر کنم از طرف شیطانه!؟
مثلا یه شب خواب دیدم خانواده ام با دکتر دست به یکی کردن!؟
خانم دکتری که قبلا پیشش می رفتم و نزدیک شده بودیم!
خیلی خواب پر هول و ولایی بود!
چون که ضد من دسیسه کرده بودن!
بیدار که شدم دیدم اعصابم بی خودی خرده!؟
خلاصه که این چرت و پرتا رو نخونید!؟
جدیشون نگیرید!
ذهن من بیماره!
تو خوابم ول نمی کنه!؟
**********
به مامانم اون روز میگم من فکر می کردم آمریکایی ها مردم بهتری از ایرانیا هستند اما با انتخاب هاشون نشون میدن نیستن!
بایدن و ترامپ!؟
کدوم آدم عاقلی به ترامپ رای میده؟!
بایدنم که مریضه معلوم نیست چی کار می کنه؟!
چهار سال پیش من فکر می کردم سندرز رای بیاره!؟
ولی حدسم اشتباه بود!
واقعا اکثریت هر جامعه ای مشکلات خودشون رو دارن!
خیلی فرق نمی کنه کجا زندگی کنی!
آدما همونن، وحشی، غیر قابل پیش بینی ، غیر منطقی، نادون!
میگن خیلی ها تو رابطه جنسی وحشی میشن فحش میدن!
خوبه من از زیر این چیزا در رفتم وگرنه برام غیر قابل تحمل بود!
البته وحشیگری و خشونت رو خیلی جاها میشه دید مثل هاکی، فوتبال آمریکایی، حتی فوتبال!؟
تماشاچی ها هم همین طورن که این چیزا رو دوست دارن!
برای کنترل و خارج کردن انرژی این آدما این چیزا ابداع شده!
چون کاریش نمیشه کرد کسی که روحیه ش این طوره!؟
شاید یه زمانی که آدما به شکار میرفتن و همه ش با هم می جنگیدن این روحیه خوب بود!
اما الان مذمت میشه!؟
شاید منم چون خودم ذاتا آرومم حتی صدامو بلند نمی کنم این جوری فکر می کنم از نظر اونا من غیر قابل تحملم!؟
شاید بهم بخندم، بگن برو بابا، تو نمی فهمی!؟
شاید راست بگن من در اشتباهم!؟