من فکر می کنم سیاستمداران با هم حساب شخصی دارند و هر چه فعالین صلح و افکار عمومی فشار می آورند آن ها فقط ما را بازی می دهند و دنبال اهداف خودشان هستند و فشارها بیشتر باعث وخیم تر شدن اوضاع می شود، به نظر من بهتر است بگذاریم با هم بجنگند مستقیم هم با هم بجنگند چون کوتاه بیا نیستند!
امروز خبری برایم آمد که گویا در استخدام ادارات دولتی ژاپن، مصاحبه ی گزینشی وضع شده است ما فکر می کردیم ژاپنی عاقل و بااخلاق هستند اما انگار در تمام جوامع افراد اقتدارگرا روی کار آمده اند و به مردم سخت می گیرند و مردم را مقابل هم قرار می دهند و آخرش هم به جنگ ختم می شود، کاریش نمی توان کرد!
دیشب خواب پزشکیان رو دیدم حالا تعریفش نمی کنم چون تعبیرش خراب میشه و با در نظر گرفتن حرف هایی که در نیویورک زده واقعا به نظر میاد آدم خوبیه اما اگر آدم خوبیه تو این سیستم چه کار می کنه؟! یعنی تا حالا رفیقاشو نشناخته؟! اصلا من به خاطر همین حرفای این آقا تو تلویزیون نرفتم تو اعتراضات ولی خوب حالا هم که رئیس جمهور شدن هم نمی گذارن کار کنه کاملا واضح نمی گذارند وزیر خارجه که باید زیردست رئیسجمهور باشه میاد حرف رئیسجمهور رو تکذیب می کنه!؟ کجای دنیا چنین حقی بهش میدن؟! همه چیزمون به قول این شبکه های ماهواره ای فشله!؟
توی یوتیوب زده بود قراره امیر تتلو رو اعدام کنن اما تو خبرها گفتن حکمش اومده و از زندان انفرادی آوردنش تو بند!؟ دنیا برعکسه جنایتکارهای واقعی راست راست می چرخن و جنایت می کنن آدمی که مریضه رو باهاش این جوری می کنن!؟
شروین حاجی پورم عفو بهش دادن از اون روز تو مجازی چقدر بزرگش کرده بودن حالا ولی هر کی میاد یه چیزی بهش میگه! من که میگم مردم ایران همین طورن از کارت خوششون بیاد الکی بزرگت می کنن از کارت خوششون نیاد الکی می کوبنت!؟ از قدیم همین طور بودن در تمام تاریخ تمام عرفا و فضلا همین رو گفتن!؟راستش جدیدا به خودمم دارم نگاه می کنم می بینم خودمم همین طورم یکی یه کار خوبی در حقم می کنه میگم چه آدم خوبیه یه کار بدی می کنه میگم نه آدم خوبی نیست اگه یه چیزی هم بهم بگه میگم چه آدم بدیه!؟ راستش از بچگی به دیگران می گفتم احمق اما حالا دارم می بینم خودمم احمقم واقعا احمقم تا حالا با سر پر باد احمقانه زندگی کردم و خودم رو بدبخت کردم اما بازم تصمیمات هر دم بیلی می گیرم و واقعا هم نمی دونم چه کار کنم درست بشم مثلا همین قضاوت خوبی و بدی در مورد بقیه! خوب کلی از اشتباهاتم به خاطر همین بوده که فکر کردم فلانی خوبه یا بده!؟ خودمونیم با تمام ادعای باهوشی که دارم مغز کوچکی دارم!؟
گفتن می خوان زندان اوین رو بدن به داشگاه شهید بهشتی واقعا فکر کردن ما این قدر احمقیم که معنی دانشگاه کردن زندان ها رو این جوری قبول کنیم؟! واقعا این مسئولین مردم رو چی فرض کردن؟! البته اون ارزشی های خولشون که یه ذره عقل و سواد ندارن این چیزا رو باور می کنن یا حداقل اداشو درمیارن باور کردن تا از کنار اینا بخورن خوب خرشون کردن!؟ با سر می فرستنشون تو چاه!؟
معدن طبسم که حتما خبرشو می دونید خیلی دلخراش بود ما شهروند که چه عرض کنم جونمون اندازه ی یه سگ برای حکومت ارزش نداره!؟ چه بدبختی گیر کردیم!؟
دو تا جنایتکارم که در اون سوی خاورمیانه افتادن به جوون هم و مردم رو می کشن البته از جنایتکاران دیگه نمیشه توقع داشت بیان جلوی اینا رو بگیرن!؟ این قدر پستن که میشینن در مورد صلح حرف می زنن بعد به جنایت هاشون ادامه میدن!؟
در جنگ روسیه با اوکراین آمارهای گوناگونی از کشته شدگان دو طرف اعلام شده است اما بین 50 هزار تا 150 هزار کشته از هر دو طرف تخمین زده شده است که آمار وحشتناکیست تعداد زخمی ها را هم به دلایل نظامی نمی گویند ولی آن هم قطعا خیلی بالاست و گفته شده 14 میلیون اوکراینی آواره شدند!؟
من نمی دانم احساس قدرت داشتن و صاحب جان و مال مردم بودن چگونه است اما چرا مردم عادی زیر بار این قدرت ها می روند و باهاشون همکاری می کنند؟!
در غزه هم همین طور است 40 هزار کشته فلسطینی عدد کمی نیست، تازه رندش می کنند وگرنه تعدادی خرده ریز هم هستند که انگار نه انگار آدم بودند!؟
ایرانم که افتخار می کند دارد با آمریکا می جنگد و ادعای روی پای خود ایستادن دارد و مقاومت می کند و از طرفی کارشناس های خودشون می گویند آمریکا ما را گوشه ی رینگ گیر آورده است!؟
مردم ایران و نسل جدید هم که جلوی نظام ایران در حال نافرمانی مدنی و تحریم انتخابات هستند بلبشویی هست!؟
این ها را برای خالی کردن ذهنم نوشتم و فقط نقل قول کردم نظر نمی دهم یادم هست که قول دادم دیگر نظر در مورد سیاست ندهم، من ماموریتم تموم شد و کاری که باید الان انجام دهم این است که در خودم فرو روم و به درون خودم وصل شوم و به صلح با خودم و خلایق برسم!؟
امشب شب تولدمه، شب جمعه اول ماه رجب هم هست که بهش میگن شب آرزوها، البته این مناسبت از نوجوانی ما باب شد یهو!
ولی من اصلا حال خوشی ندارم، هر چند دلم کیک می خواد، بچه شدم باز! دلم قاقالیلی می خواد!؟
آرزو کردم جنگ تموم بشه و صلح بشه امیدوارم بشه!؟
آخرش به هیچ رسیدم، اینو از اولش می دونستم فقط این همه جون کندم که به یقین برسم!؟!؟
خوب من بعد از چند سال نتونستم دو نفر رو ببخشم و اومدم اینجا برای اینکه خالی بشم لعنتشون کردم که شاید آروم بشم و دیگه بهشون فکر نکنم اما بعد اتفاقی که افتاد این بود که به یاد آدم های دیگری هم افتادم که اونها هم بهم بدی کردند و از دستشون عصبانی هستم و دیدم اگر بخوام همین جوری لعنت کنم نمیشه و همه رو باید لعنت کنم بنابراین به این نتیجه رسیدم این راهش نیست و در ضمن با خودم فکر کردم که من از این آدم ها خوبی هم دیدم پس یه جورهایی خوبی هاشون و بدی هاشون با هم در میشه حتی بعضی هاشون خوبی هاشون می چربه به بدی هایی که بهم کردن پس اگر بخوام عاقلانه فکر کنم باید بگذرم و این پرونده ها رو ببندم!
اینکه زندگیم سیاه شده هم تقصیر خودم هست نباید به آدم ها زیاد نزدیک میشدم، خودم بهشون اعتماد کردم و تو دایره ی افراد خصوصیم راهشون دادم و احساس خرجشون کردم چرا؟ چون که فکر می کردم آدم خوبی هستند و من رو دوست دارند، دیشب تازه فهمیدم اینکه میگن ایرانی ها مهرطلب هستند یعنی چه؟! البته برای هر کس یه جور ظهور پیدا می کنه اما ما تشنه ی محبت هستیم و تا یه آدم بهمون محبت و خوبی می کنه فکر می کنیم حتما خیلی دوستمون داره در صورتیکه این طور نیست هزار دلیل وجود داره که یه آدمی به یه آدم دیگه محبت کنه، اون کودک درونمون رو باید دریابیم تو آینه خودمون رو نگاه کنیم و با خودمون حرف بزنیم ما با خودمون قهریم، صلح و آشتی و محبت لازمه بین خودمون و خودمون رخ بده و انتظارم نباید داشته باشیم یک نفر دیگه بیاد برامون این کار رو بکنه چون هیچکس دیگه نمی تونه حس درونی ما به خودمون که ریشه در کودکی داره رو درست کنه، واقعا حالا این حرفا رو می فهمم!