یکی از دوستان دنبال کننده ی وبلاگ خواسته بودند در مورد کلیپ های انگیزشی بنویسم این مطلب اختصاص به این موضوع دارد.
مثل هر چیز دیگر در این زمانه، کلیپ های انگیزشی هم خوب و بد دارد یعنی کلیپی ممکن است همان لحظه که نگاهش می کنید پر ازانگیزه و هیجان و انرژیمان کند اما بعد از چند روز یا چند هفته دوباره به حالت قبل برگردیم اما کلیپی دیگر هست که این قدر انرژی مثبت می دهد و به آدم نکاتی را می گوید که به این نتیجه می رسی هر چند وقت یک بار هر وقت گیر افتادی و کم آوردی نگاهش کنی درست مثل این می ماند که یک مربی کاربلد داری که تو را پشتیبانی می کند.
از طرف دیگر بعضی کلیپ های انگیزشی با مفاهیمی چون قانون جذب یا مطالبی بر طبق کتاب مقدس یا معنویت های مدرن ترکیب شده اند این مطالب نه کاملا نادرست نه کاملا درست است بستگی به ذهن و روح و روان شنونده است که اثر کنند یا نکنند برای من آنچنان اثری ندارند چون من در مورد قوانین کائنات با دید شک و تردید نگاه می کنم و هر چیزی را وارد مغزم نمی کنم یعنی مغزم خودش این کار را نمی کند حتی مطالبی که در کتاب های دینی مدرسه بود هم بخشیش را باور کرده است بخشیش را به کل فراموش کرده است و خوب من این مدل از کلیپ های انگیزشی را نمی پسندم!
در کلیپ های انگیزشی تمرکز روی خود فرد است و بعضی از کلیپ ها طوری حرف می زنند که انگار همین که خودت آماده باشی کل کائنات هم آماده ی این است تو را به هدفت برساند اما این طور نیست مسائلی مثل شانس و اقبال یا قسمت یا اقتصاد یا جنگ یا خیلی چیزهای خارجی دیگر هست که باعث می شود به هدفت نرسی یا برسی اما در کل ما آن بخش که مربوط به خودمان است را انجام می دهیم و امیدواریم کائنات هم همراهییمان کرده ما را به هدفمان برساند.
دیشب دم صبح یک خوابی دیدم
فقط یک صحنه اش یادم مونده
خواب یک نفر بود
تعبیرش هم خیلی عجیب هست
هم فرهنگ نمادها رو نگاه کردم
هم سایت تعبیر خواب رو
خودش یه دو راهی است
همین جوریش بین زمین و هوا بودم
حالا بیشتر تو این حالتم
یه هیجان و ذوقی دارم که اگر بشه چی میشه!؟
یه حالتم دارم ناراحتم از این که این قدر ذوق کردم!؟
دیشب قول دادم به خدا
دقیقا باید همون شب این خواب رو می دیدم!؟
می دونم اگه بگیری فقط واسه چند سال این حس های خوب هست بعدش من فیلم یاد هندوستون می کنه و خسته کننده برام میشه!؟
ولی با خودم می گم شاید بهم نیاز داره این غیر انسانیه یه نفر که وابسته ت شده رو ول کنی!
البته خیلی وابسته نشده بود هنوز اول ماجرا بود
من تو نزدیک شدن به آدما خیلی محتاطم، زود به کسی از هر جنسی پا نمی دم!
الان که اعتمادم ندارم!؟
خوب بالاخره نوشتم و خالی شدم هیجانم خوابید
امشب ماه کامله و من باز خوابم نمیبره!؟
ماه کامل خیلی قشنگه به خصوص این که کنارش سیاره مریخ هم باشه!
خوشبختانه دیگه شب بیداری باعث نمیشه حال دیوونه شدن بهم دست بده!
حالم خیلی بهتره و این یک معجزه است!
شاید چون یکی از داروهام عوض شده این جوری ام!؟
اما حتی ماه کامل و عکس های قشنگ ازش آنچنان حال رو عوض نمی کنه!؟
داریم میریم سمت یه بحران!؟
من نمی دونم چطور میشه جلوش رو گرفت!؟
من دیگه اون حالت مغزی قبلی رو ندارم نمی تونم مثل قبل فکر کنم!؟
قوه تعقلم تغییر کرده چرا شو نمی دونم!؟
شاید هم تازه فهمیدم که چقدر از تعقل دورم!؟
دیگه جرئت نمی کنم راحت اظهار نظر کنم!؟
یا راحت راه حل پیدا کنم برای یک مسئله!؟
شایدم تازه عاقل شدم!؟
به هیجانم به اون صورت قبلی نمیام!؟
شایدم همش به خاطر سن و پختگی هست!؟
دیگه داره 35 سالم میشه!؟
نصف عمرم رفته!؟ به نیمه ی راه رسیدم!
خوشحالم که بد نپیمودم این راه رو!؟
خیلی چیزا یاد گرفتم و خیلی چیزا یاد دادم!
راضی هستم از خودم!؟
نمره ی کامل نمی دم ولی نمره ی بالایی رو گرفتم!
خوشحالم!