من هر روز که می گذره ناتوان تر میشیم و حتی کارهای ساده هم دیگه برام سخت جلوه می کنن، یه مقدارش تنبلیه اما یه مقدارش اینه که دلخوشی ندارم، نه دوستی نه خانواده ای نه همدمی، هیچکس اون جور که من می خوام نیست، هیچکس واقعا دوستم نداره، از خدا هم خسته شدم این همه خدا خدا کردم آخرش چی شد؟! هیچی!؟ روز به روز مفلس تر و تنهاتر شدم!
دیروز رفتم پیاده روی و خرید، گفتم شاید برم بیرون حالم بهتر بشه شکلاتم خوردم بیرون که بودم خوب بود ولی وارد خونه که شدم باز حالم بد شد خونه ی ما یه جور انرژی منفی داره نمی دونم از چی ناشی میشه!؟
امروز یاد یه حرف داداشم افتاد یه سری می رفت سر ساختمون، میگفت بیشتر کارگرای ساختمون برای اینکه بتونن کار کنن مواد می زارن زیر زبونشون! وقتی سختی زندگی بعضیا رو می بینی سختی های زندگی خودت یادت میره، میگی من چقدر سوسولم ولی خوب طبع و طبیعت رو نمیشه کاریش کرد!؟
چند وقته روبروی خونه ی ما دارن یه ساختمون چند طبقه می سازن سر و صداهاشون تو خونه ی ما میاد دیگه هم نمیشه بی حجاب رفت تو حیاط!؟
این حرفا رو زدم حال دلم خوب شد، از شما چه پنهون کمی هم چشمام تر شد، بی کسی درد بدیه، بدتر از اون اینه که بین آدم هایی باشی که نمی فهمنت و از همه بدتر اینه در تنهایی مطلق باشی نمی دونم از این ها هم بدتر هست یا نه! من تا همین مرحله شو رفتم وقتی تنهایی مطلق رو چشیده باشی راضی میشی دورت چند نفر باشن حتی اگر نفهمنت ولی آخرش یه روز به خودت میگی برو بابا و شهامت این رو پیدا می کنی تنهای تنها بشی!
می دونید دلخوشیت باید خودت باشی اما از اول به ما یاد دادن به فکر خودت باشی یعنی خودخواهی به خصوص دخترا! برای همین زندگی نداریم و برای دیگران زندگی می کنیم یک بار با محبت خودم رو تو آینه نگاه کردم همیشه شرمنده بودم از وجود خودم! چه به روز ما آوردن؟! خدا همه شون رو ذلیل کنه!
قبلا تحت تاثیر افکاری که از بچگی در تلویزیون بهمان گفته بودند بودم، قشر ضعیف و کارگر را مظلوم می دانستم و با این باور به چند نفر نزدیک شدم اما آدم های بدی از آب درآمدند، بنابراین نظرم عوض شد فهمیدم یک چیزی هست باعث می شود یک نفر در طبقات پایین باشد و یک نفر در طبقات بالا و البته آن هایی که از طبقات پایین خودشان را به طبقات بالا می رسانند آدم های درستی نیستند به هزار روش این کار را کردند و البته منش پایین دستی خود را نیز دارند!
در کل آدم خوب خیلی کم پیدا می شود از دست فروش تا مغازه دار همه می خواهند کلاه سرت بگذارند البته خودم هم چندان آدم خوبی نیستم شاید من هم جای آن ها بودم همین کار را می کردم!؟
کلا نمی دانم بهش می گویند یاس فلسفی یا چیز دیگر، دچار چنین حالی هستم حتی دیگر نمی خواهم به نیازمندان کمک کنم، دلم دیگر برایشان نمی سوزد، می دانم هر کس گرفتار نتیجه ی اعمال خودش یا نیاکانش است، همان طور که من هستم، کارمای خودم را بسوزانم شاهکار کردم، نمی خواهد کاری برای دیگران بکنم!
اصولا اکثر کسانی شعار عدالت و آزادی می دهند و به دیگران وعده می دهند دنبال رای جمع کردن هستند شاید نمی خواهند دروغ بگویند اما در حد و اندازه ی شعار و وعده ای که می دهند نیستند، من هم فهمیده ام حدم چقدر است و توان روحی و عقلانیم چقدر است، آن همه ادعایم از سر ناآگاهی به خودم بود، یک زمانی فکر می کردم خیلی قوی هستم اما روزگار بهم نشان داد خیلی معمولی هستم، یک زمانی فکر می کردم خیلی کارها می توانم انجام دهم و عقلم به خیلی کارها می رسد اما روزگار خلاف این را نشانم داد، افسرده نیستم اتفاقا حالم خوب است فقط دارم واقعیت خودم را می بینم البته این جور نمی ماند حالا که آگاه هستم و از خواب و خیال درآمدم سعی می کنم که خودم را بهبود دهم ولی قبلش احتیاج دارم مدتی توی خودم باشم!
به هر حال روز کارگر را تبریک می گویم یک زمانی می گفتند چرخ اقتصاد روی شانه های کارگران می چرخد، نمی دانم این هم شعار است یا واقعیست، به هر حال واقعا زحمت میکشند و با حقوق بخور و نمیر روزگار می گذرانند جای آن ها بودن واقعا سخت است گاهی آسیب های جبران ناپذیر می بینند و خانه نشین می شوند و هیچ سازمانی هم کمکشان نمی کند البته برخی از کارفرمایان اگر کارگری در محل کار آسیب ببیند خودشان پیگیر حالش می شوند این دیگر مرام آن هاست اما در جامعه ی صنعتی اکثر کارفرمایان دنبال سود بیشتر خود هستند و کارگران را استثمار می کنند، کارگری هم که می بیند دارد استثمار می شود معلوم است چطور کار می کند و یک چرخه ی معیوب به وجود می آید!
خلاصه که این ها همه دیده های من است و بر پایه ی قضاوت های من است اینکه چقدر واقعیست نمی دانم اما اوضاع خوب نیست و اگر فکری نشود هر روز بدتر هم خواهد شد!
دریغ است ایران که ویران شود / کنام پلنگان و شیران شود
باید بگویم که جنبش مهسا دارد از مسیر خود منحرف می شود!؟
مطالبات از چیزهای به جا به چیزهای نا به جا کشیده شده است مثلا پوشش اختیاری و آزادی یکی از مطالبات مردم بود اما الان خانم هایی را می بینیم که با تاپ در خیابان هستند یا لباسی که قسمتی از شکم بیرون است یا یک شانه یشان لخت است هیچ کجای دنیا چنین پوششی را در خیابان برای یک خانم عادی نمی پسندد!؟
بعد چرا زوم شده است روی حجاب؟! بازنشستگان چه؟! کارگران چه؟! چرا توجه نمی کنید و از کسانی خط می گیرید که شما را آلت دست قرار می دهند؟! آیا دارید لجبازی می کنید؟! با لجبازی که چیزی درست نمی شود!؟
من جایی کار می کردم که محیط صنعتی بود و کارگرها از توی اتاق من دیده می شدند البته هیچ وقت نرفتم بالای سرشون چون من کارم کامپیوتر بود و خوب اگر می رفتم اونجا می گفتند شما اینجا چه کار دارید!؟
چند باری داخل انبار رفتم چون برنامه ی انبار می نوشتیم!
با تمام احترام باید بگویم کارگران ما یک کرختی درشون هست دل به کار نمی دهند و به نظر من به خاطر این است که مجبورند این کار را انجام دهند و حقوقشان هم بخور و نمیر است خوب وقتی این طور باشد چه انتظاری از کارگر هست که دل به کار بدهد؟!
به نظر من مشکل از مدیریت جامعه است مدیرهای ما نسبت به زمانه عقب هستند و دوست هم ندارند شیوه های جدید مدیریتی را یاد بگیرند من به شخصه کارگاه های مدیریت شرکت می کردم و کتاب های به روز را می خواندم اما موقع پیاده ی روش ها به مشکل بر می خوردم چون که دیگران با من همکاری نمی کردند و من هم نتوانستم بفهمم چرا مدیر عامل سنگ می اندازد چرا هیئت مدیره بدبین است چرا کارمندان مقاومت می کنند!
شاید اگر که می ماندم و تلاش می کردم ریشه ی ایراد چرخ صنعت را پیدا می کردم اما خوب کار من نبود کار یک تیم علمی بود کسانی که مدیریت بدانند و روانشناسی و جامعه شناسی!؟
بنده فقط کامپیوتر می دانم چند سال اخیر هم که در خانه بودم کتاب ها و مقالات در این زمینه ها خواندم اما متخصص این زمینه ها نیستم! دید من دید یک مهندس کامپیوتر است البته که دید جدید هم پیدا کردم ولی پایه اش باز هم ریاضیست!؟
خلاصه که اگر مدیران و مالکان صنایع فکر می کنند کارگران خوب کار نمی کنند و تقریبا در تمام کشور این گونه است این موضوع باید از طرف دولت یا دانشگاه بررسی شود تا پویایی و حرکت به چرخ اقتصاد بازگردد!
خوب من در شروع جام جهانی فوتبال 2022 ، در مورد فوتبال و کشور قطر یک چیزهایی نوشتم که الان در راست بودن حرف هایی که شنیده بودم و با توجه به آن ها نوشتم شک کردم!؟
من امیر قطر را در اختتامیه دیدم بعد هم رفتم و ویدئو از ایشان دیدم نحوه ی حرف زدن و گفتار ایشان را دیدم به نظر بسیار انسان باشخصیت و خوبی هستند اما چگونه می شود کشور ایشان با جمهوری اسلامی همکاری می کند و یا آن خبرها از کارگران در قطر منتشر می شود!؟ نمی دانم!؟
دیگر انگار باورها و دو دو تا چهارتای من درست جواب نمی دهد!؟ نمی دانم عقل من ضایع شده است یا منطق دنیا عوض شده است!؟ دیگر ترجیح می دهم در مورد چیزی که اطلاعات کافی ندارم اظهار نظر نکنم و مواظب جوسازی های رسانه ها هم باشم! متاسفانه خیلی شیطان شدند!؟