باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا
باده ی دل

باده ی دل

راه امشب می کشد سویت مرا

مردم بخیل

من دقت کردم هر وقت ناراحت و گرفته هستم میرم بیرون برای خرید، بیشتر فروشنده ها و افراد با روی خوش و خندان باهام رفتار می کنند اما هر وقت حالم خوشه و خندانم و با خنده میرم تو مغازه، فروشنده ها محلم نمی گذراند و اخم و تخم می کنند!

در حرف های دکتر هلاکویی یه چیزهایی شنیده بودم که مردم نمی تونن کسی که از خودشون سرحال تره و ببینن و وقتی یکی حالش بده سر ذوق میان که آخ جون این از ما حالش گرفته تره ولی باورم نمیشد!؟

یعنی مردم ما این قدر بخیل هستند که حتی یکی حالش از اون ها بهتر باشه نمی تونن ببینن!؟  خوب هر چی سرشون میاد به خاطر این حد وحشتناک از تنگ نظری شون هست دیگه!؟ آیا واقعا واسه یه همچین مردمی باید تاسف خورد!؟

من رو بگو فکر می کردم کائنات دوستم داره وقتی ناراحتم بهم حال میده و وقتی خوشحالم باهام لجه و حالم رو می گیره!؟

فحش دادن

بچه ها شما هم از زمان مرگ مهسا امینی این طوری شدید که هی می خواید فحش بدید؟!

من همه ش با خودم تنهام فکر و خیال که می کنم به این و اون فحش میدم! فحش های آبدار!؟

الان رفتم رو یوتویب می بینم همه دارن از همون فحشا به هم میدن!؟ همه زده به سرشون!؟

خیلی زشته فحش دادن نمی خوام بددهن باشم!؟

جنگ و صلح

من فکر می کنم سیاستمداران با هم حساب شخصی دارند و هر چه فعالین صلح و افکار عمومی فشار می آورند آن ها فقط ما را بازی می دهند و دنبال اهداف خودشان هستند و فشارها بیشتر باعث وخیم تر شدن اوضاع می شود، به نظر من بهتر است بگذاریم با هم بجنگند مستقیم هم با هم بجنگند چون کوتاه بیا نیستند!

امروز خبری برایم آمد که گویا در استخدام ادارات دولتی ژاپن، مصاحبه ی گزینشی وضع شده است ما فکر می کردیم ژاپنی عاقل و بااخلاق هستند اما انگار در تمام جوامع افراد اقتدارگرا روی کار آمده اند و به مردم سخت می گیرند و مردم را مقابل هم قرار می دهند و آخرش هم به جنگ ختم می شود، کاریش نمی توان کرد!

رنج مردم

بدان ای عزیز

که رنج مردم در سه چیز است :

از وقت، پیش می‌خواهند.

از قسمت ، بیش می‌خواهند.

و آن دیگران را ، از آن خویش می‌خواهند.


خواجه عبدالله انصاری

نشد

من می خواستم به کشورم و مردمی که در رنج بودند کمک کنم از راه آگاهی رسانی و بالا بردن قدرت تعقل جامعه اما نشد!

البته به خاطر هیجانی که واسه این کار داشتم کلی مطالعه کردم و تو وب مطالب مختلف خوندم و دیدم و فکر خودم تغییر کرد و شاید برای خودم بهتر شد!

تازه فهمیدم مسائل کشور پیچیده و چندبعدی هست و باید سال ها مطالعه کنی و درس بخونی تا صاحب نظر در این رابطه بشی و این کار من نیست!

متاسفانه کسانی که مسئولیت دارن اغلب سواد و درکشون خیلی کم هست و متخصص نیستن رو این حساب نمی تونن کاری هم بکنن و چون حکومت ایدئولوژیکه هر متخصصی بین خودشون راه نمیدن، خیلی از متخصص ها که مهاجرتم کردن!

این که من دلم می سوزه اما سواد و تخصص و درک کاری ندارم و مسئولیت قبول کنم و کاری کنم یا حتی اظهار نظر کنم میشه دوستی خاله خرسه و کارها رو خراب تر می کنه!

از طرفی می خواستم معنویت رو ترویج بدم به خصوص برای نسل جدید اما رغبتی به معنویت تو آدم ها نیست، آدم هایی که درگیر دنیاشون هستند درگیر بقا هستند دیگه به فکر معنویت نمی افتند شاید حتی با خدا دشمن بشند، البته من هنوز از معنویت می نویسم برای اون هایی که دوست دارن بخونن و علاقمندند ولی دیگه توقع ندارم تمام مردم این مطالب براشون جالب باشه، خدا خودش بهتر از درون آدم ها آگاهه!