باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن
باده ی دل

باده ی دل

همانکه هستم، هستم ! صرفا جهت تخلیه ی ذهن

من

با اتفاقات چند روز اخیر من فهمیدم هنوز در من اژدهای خشمگین و شیر سلطه جو وجود داره، دیروز به خواهرم حرفی زدم که بعد خودم فهمیدم من خودم را سانسور می کنم حتی از خودم، من دچار خودفریبی و دیگر فریبی هستم!؟

از بچگیم از حیواناتی مثل شیر و پلنگ و مار و خرس و اژدها و گربه و موش و مارمولک و هشت پا و ... بدم می آمد فقط خرگوش و اسب را دوست داشتم خودم را خرگوش می دانستم شاید چون بی آزار و باهوش بود و گویا با خشم و نفرت دیگر حیوانات درونم را از خودم راندم اما در زمان هایی این ها سر بر می آورند!

خرگوش باهوش و بی آزار شاید از طرف جامعه پذیرفته بود و نفس خودم را ارضا می کرد، بله خیلی نامحسوس من داشتم نفسم را ارضا می کردم و آنکه گفتم نفس به قلب راه ندارد اشتباه است امشب دیدم وقتی نفسم خشنود شد قلبم نیز واکنش نشان داد و محکم شد!؟

من فکر می کنم بهتر است دست از خلق خدا بردارم چون مثل خودم دیوانه یشان می کنم و بروم دامن خودم را بگیرم که بعد از این همه سال هنوز اول خطم و درونم پر است از جانور!؟

آن هایی که ما را بزرگ کردند باعث شدند این قدر خشم و نفرت از خود داشته باشیم و ما هم ساده بودیم فکر می کردیم حرف هایشان راست است و با نیت صادق حرف می زنند در صورتیکه یا خودشان دچار خودفریبی بودند یا نقشه ها برای ما داشته اند!؟

من از شما عذر می خواهم با ادعای دانش آمدم اما دردی به دردهایتان اضافه کردم البته می دانم عذرخواهی من جبران زخم هایی که زدم را نمی کند اما خودم زخمی بودم و زخم هایم هم آلوده بود و آلودگیش دامن شما را هم گرفت!؟ شرمنده!؟ من نمی دانم باید چه کار کنم تا مرا ببخشید، هر چند که باز آزارتان خواهم داد، این آزار دادن به خاطر این است که آزار دیدم، دست خودم نیست می زند بیرون!؟

بهتر است بیشتر از این خودافشایی نکنم چون به ضررم تمام می شود، شما هم این کار را پیش هر کسی نکنید من که می بینید آب از سرم گذشته است!؟

از خودم بدم می آید اما چاره ای نیست باید با این خود زندگی کنم و دوستش بدارم آن هم تمام ابعادش را، خودم باید روی زخم هایم مرهم بگذارم فکر می کنم دیگر فهمیده ام چگونه!؟ هر وقت مداوا شدم در خدمت شما هستم!؟

دلم می خواد کافر بشم!؟

دلم می خواد کافر بشم!؟ چه فایده داره این زندگی؟! وقتی همه ش مصیبت میباره!؟ افغانستان تا الان 4 بار زلزله شده!؟ یکیش رو ما اینجا حس کردیم!؟ شدید و طولانی بود!؟ مامانم و خواهرم خوابند، به داداشم میگم بیدارشون کن، شاید دوباره اومد، الان زود به زود زلزله میشه!؟ میگه نمی خواد ایشالا چیزی نمیشه!؟ انگار به ایشالا گفتنه!؟

قلبم ولی کافر نمیشه!؟ اون چیزی که میگه دلم میخواد کافر بشم واقعا تو دلم نیست، تو سرمه، تو ذهنمه، منشاش اونجاست، همینم اشتباه بهمون یاد دادند، اصلا قاطی کردیم قلب چیه، دل چیه، ذهن چیه، مغز چیه!؟ چه به روز ما آوردند!؟

دلم می خواد بخوابم، باز همون دل قلابیه میگه!؟ ولی خوابم نمیاد!؟

الان کشف کردم اون دل قلابیه، باد سره!؟ حالا نمی دونم اصطلاح فلسفی و روانشناسیش چیه!؟ دیگه امیدوارم دیگه نیاد!؟

به حرف دلتون گوش کنید!

میگن که بدون راهنما چطور در مسیر ایمان حرکت کنیم؟!

دلی که ایمان و شوق و عشق پروردگار درش هست سالم هست و از آفات دور هست، این دل گنج شماست، این دل راهنمای شماست!

وقتی کلامی یا نوشته می شنوید یا می خونید دلتون علامت میده که آیا آرامش گرفته یا احساس بد درش به وجود اومده، این جوری خودتون رو راهنمایی کنید!

وقتی می خواهید تصمیم بگیرید ببینید قلبتون رضا میده یا نه، با عقلتون هم بسنجید مثلا نپرید داخل آتش وقتی عقلتون میگه خطرناکه البته گاهی نشانه ها از ما می خوان بپریم تو آتش نه برای اینکه بسوزیم برای این که پخته بشیم، پس به نشانه های کائنات که هی تکرار میشه توجه کنید، باور کنید کائنات هوشمنده!

برای تعالی روحیتون از هر راهی محبت کنید، یه لبخند، یه کلام، یه ذره پول، هر چی که بهش دلبسته اید و وابسته اید رو بیشتر ببخشید تا نفستون ازش کنده بشه، مواظبم باشید تو دام غرور نیفتید که من الان برتر از آدم های دیگه ام چون که کائنات من رو انتخاب کرده که این کارها رو بکنم!؟ نه کائنات به ما لطف کرده به ما افتخار داده که ما رو انتخاب کرده و ما مسئولیم که به بهترین نحو این وظیفه ی بزرگ رو انجام بدیم!؟

اعتقاد در زن و مرد

حتما مردها را موقعی که بحث اعتقادی می کنند دیده اید، حتما دیده اید که عصبانی می شوند و رگ گردنشان بیرون می زند، راستش اغلب مردها این طوری هستند و حتی درکشان برای من که نسبت به زنان دیگر یک مقدار عقلانی ترم سخت است!؟

زن ها معمولا سر قلبشان این طور موضع می گیرند البته من در این مقوله هم سر در نمی آورم و این طور نیستم!؟

من بین زمین و هوا هستم نه زن زنم نه مرد مردم، کلا من در همه چیز بین زمین و هوا هستم مثلا در مذهب، نه با مذهبی ها می جوشم نه با غیر مذهبی ها در آن واحد با هر دو هم خوبم ولی خودم را متعلق به هیچ کدام نمی دانم!؟

در مقوله ی سنت و مدرنیسم هم یک چیزهایی از سنت برداشته ام یک چیزهایی از مدرنیسم و خودم را متعلق به هیچ کدام نمی دانم در آن واحد متعلق به هر دو هستم!؟

این ها را گفتم که بگویم ای آقایان یا اندک خانم هایی که مثل ناموستان از اعتقاداتتان دفاع می کنید آخر کمی فکر کنید آن ها صرفا اعتقاد شما هستند نه خود شما یا ناموس شما، که گفته است باید این طور به آن ها بچسبید؟!

آدم گاهی اعتقادی پیدا می کند اما بعد تجربه ردش می کند، خوب سخت است قبول کنی عمری در اشتباه بودی اما این قدر خودتان را جدی نگیرید همه اشتباه می کنند، اگر عقیده یتان رد شده است خوشحال باشید خدا دوستتان داشته که بیدارتان کرده است اگر با همان عقیده ی اشتباه از دنیا می رفتید که بد تر بود!؟ 

وقتی کسی عقیده یمان را به چالش می کشد یا حتی ایمانمان را به چالش می کشد این یک امتحان است، امتحان این نیست که من بر عقیده ی خود پافشاری کنم، امتحان این است اگر عقیده ام رد شده است من بتوانم با استدلال جدید ثابتش کنم یا هم واقعا عقیده ام منسوخ شده است و من لازم است دنبال عقاید جدید باشم!؟

البته به نظر من عقیده داشتن کلا چیزیست که چشم آدم را کور می کند، بی عقیده بودن این امکان را به انسان می دهد که نظرات مختلف را امتحان کند و به کار ببندد و بهشان بیاندیشد البته احتمال خطا وجود دارد اما به نظرم می ارزد!؟

آسمان و زمین

در نمادشناسی آسمان نماد مرد است و زمین نماد زن، اینکه امروزه این قدر استقبال از فضا رفتن زیاد است و زمین دارد آلوده می شود بر می گردد به رفتار پدران و مادران با فرزندانشان!

من واقعا نمی دانم مادرها و زن ها چه مشکلی دارند که کاری می کنند که به خصوص مردها و پسرها احساس خوبی نسبت بهشان نداشته باشند!؟

البته به گمان من این اول مردان بودند که روح و روان زنان را مسموم کردند و زن ها هم که دستشان به جایی بند نبوده خودشان را سر بچه هایشان خالی کردند!؟

و حال یک چرخه ی معیوب به وجود آمده است البته گویا هنوز زنانی هستند که روح و روانشان پاک مانده باشد اما من جزو آن ها نیستم!

من فقط خوشبختانه هنوز درون قلبم پاک است و آسمان را هم بیشتر از زمین دوست دارم اما می دانم خانه ی ما زمین است لازم است ازش نگهداری کنیم، او با همه ی اینکه سلامت خودش را از دست داده بوده به ما زندگی بخشیده است!؟