روزی شیوانا از شاگردانش در مورد شاگردی که مدتها بود به کلاس نیامده بود سوال کرد.
شاگردان گفتند که او به کوه مجاور پناه برده و دارد تمرینات را در انزوا و تنهایی انجام میدهد چون هر کاری میکند روابطش با دیگران به سرحد مطلوبی که میخواهد، نمیرسد و او نمیداند که چکار باید بکند.
پس شیوانا به همراه تعدادی از شاگردان به سراغ او در کوه رفتند و دیدند که به تنهایی روزگار میگذراند. شاگرد تنها منزوی پریشان و ژولیده شده بود و به تنهایی یک زندگی بی چالش را میگذراند .
پس از دیدنشان خیلی خوشحال شد و وقتی علت را از او جویا شدند گفت: " این جوری بهتر است لااقل آرام هستم و دیگر از دیدن این همه دروغ و دغل و فریب کاری و عدم عمل کردن به حرفهای آدمهای پر وعده و وعید به تنگ نمیآیم."
#شیوانا_از_او_پرسید: " آیا در این مدت رشدی هم داشتهای؟ " گفت:" نه "
#شیوانا_گفت: " اگر یک رزمی کار در مواجه با حریف خود قرار نگیرد چگونه رزمی کار باقی بماند و یا به مرحله بالاتر رشدی خود برسد. به همین کوهی که در پناهش آرام گرفتهای نگاه کن که چگونه باد و باران و برف و همه چیز را دوام میآورد و تو در کنار آن آرام گرفتهای...
اگر میخواهی قوت و قدرت کوه درونات آشکار شود باید از حضور در جامعه و رو در رویی هراس به دل راه ندهی. "شاگرد به چشمان شیوانا خیره شد و به فکر فرو رفت.
#داستانهای_شیوانا
امروز یک فایل صوتی دیگر از مجموعه ی رشد فردیت را گوش کردم، خانم استاد می گفت ما کتاب های امثال بودا و مسیح و مولانا را می خوانیم تا ببینیم چه کردند به معنویت رسیدند تا ما هم از آن ها پیروی کنیم و به معنویت و بیداری برسیم اما آخرش می بینیم راه ما با راه آن ها فرق داشت و هر کس باید راه خودش را برود و به ندای قلبش گوش کند!
قلب من دیگر ندایی ندارد، تا همین چند روز پیش دلم می خواست عاشق شوم اما الان دیگر نمی خواهم فعلا فقط کنجکاوم کلاس مسیحیت را بروم با اینکه خیلی ها زدن توی ذوقم و گفتند به عنوان مرتد دستگیرت می کنند!
واقعیت این است که آدم هایی که کارهای غیرعادی نمی کنند و باب میل جامعه رفتار می کنند هیچ وقت رشد نمی کنند برای رشد باید از راه هایی بروی که اکثر آدم ها نمی روند و گوشت بدهکار حرف بقیه نباشد، آن ها عقلشان نمی کشد!
من هم فعلا در بحرانم البته امروز بهترم، ذهنم خوب کار نمی کند پس تصمیمی نمی گیرم و تحت تاثیر حرف بقیه کاری نمی کنم، شاید به زودی قلبم هم بیدار شود!
حتما خبرهای مربوط به اینکه سه نفر در آمریکا شهادت دادند در آسمان اشیای ناشناس دیده اند را شنیده اید، گفته شده جسد آدم فضایی ها هم در دست دولت آمریکاست!
خیلی سریع تغییرها داره پیش میره، کشفیات نجومی، پیشرفت های فناوری و هوش مصنوعی و حالا بحث رسمی در مورد آدم فضایی ها!
این وسط چیزی وجود دارد به نام دین که دیگر نمی تواند پاسخگوی این زمانه باشد اما تنها راه معنویت هم دین ها هستند!
امروز خیلی اخلاقم سگیه، زده به سرم، حوصله ی هیشکی رو ندارم از همه ی آدم ها بدم میاد چون که بینشون یک نفر پیدا نمیشه که همدم من بشه چه مرد چه زن!؟
در همین افکار بودم که در تلگرام یه کانال این رو گذاشت:
داستایفسکی چه قشنگ گفته:
زنی که کتاب میخواند، بهآسانی عاشق نمیشود؛ او تنها بهدنبال همتای معنویای است که با جزئیات کوچکش تشابه داشته باشد
من تنها این طور نیستم آدم های دیگه هم به سرنوشت من دچار شدند فهمیدن همیشه تاوان داره تاوانشم تنهایی هست! /:
تا الان دو نفر را دیدم که یک نفر به اسم عرفان بهشان گفته یک اعمالی انجام دهند و این دو نفر دچار بیماری شدند!
و همجنین طبق تحقیقاتی که کردم ذکر اگر متناسب با ظرفیت افراد تعیین نشود می تواند موجب بیماری یا فقر شود!
چله نشستن اگر زیر نظر یک استاد وارد نباشد می تواند منجر به بیماری اعصاب و روان یا حتی خودکشی شود!
این ها گفتم که اولا قبل هر چیز دنبال یک استاد باشید دوما هر کسی را به عنوان استاد قبول نکنید فردی که استاد این کار است صاحبدل است و فرد صاحبدل روشن ضمیر است و در اوضاع و احوال کنونی جهان این افراد خودشان را از عموم مردم مخفی می کنند بنابراین به هر کسی اعتماد نکنید به خصوص آن هایی که دوست دارند برای خود گروه و دم و دستگاهی درست کنند این طور افراد بیشتر به نظر می آید دنبال معروفیت باشند!
البته می شود ریسک کرد اما خوب معمولا شیطان نمی گذارد به این راحتی ها کسی وارد حرم الهی شود به قول حافظ:
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد
چیزی که من فهمیدم اولین کاری که باید بکنیم عبادت از سر عادت را کنار بگذاریم و به قول حضرت عیسی با تمام دل خداوند را محبت کنیم!
همان ذکرهای حضرت فاطمه و صد تا لا اله الا الله و آیت الکرسی و چهار قل را بخوانیم نمازمان با تمام توجه و دل باشد کم کم درست می شویم!